نوشتهها
او یک ستاره نوظهور بود
نویسنده: مسعود فرح بخش
کارل آنترکرشر (karl unterkircher) کوهنورد سبک آلپی در 27 اوت 1970 در تیرول جنوبی ایتالیا متولد شد. او از 15 سالگی به کوهنوردی روی آورد و در 1997 با موفقیت دوره راهنمای کوهستان منطقه آلپ را پشت سر گذاشت. اما بزرگ ترین موفقیت آنترکرشر که برایش شهرت جهانی رقم زد و نامش را در کتاب رکوردهای گینس ثبت کرد در سال 2004 اتفاق افتاد.
وی در آن سال و در طول فقط 63 روز با موفقیت و بدون استفاده از کپسول اکسیژن به اولین و دومین قلل مرتفع جهان یعنی اورست و k2 صعود کرد تا تنها کوهنوردی در جهان باشد که به این موفقیت دست پیدا کرده است.
دومین صعود موفق کوه Genyen (دومین کوه مرتفع چین که اولین بار در 1986 صعود شد) و گشایش مسیر نو در رخ شمالی گاشربروم 2 از موفقیت های دیگر این کوهنورد نام آشنا است.
او چندین نشان و جایزه مختلف از جمله نشان شوالیه کشور ایتالیا را از نخست وزیر کشور دریافت کرد.
در سال 2008 آنترکرشر در جریان تلاش برای گشایش مسیر نو در کوه نانگاپاربات با سقوط به شکاف یخی جان خود را از دست داد. بعد از مرگ او رینهولد مسنر در وصف او گفت:
“او یک ستاره نو ظهور در دنیای کوهنوردی بود”
خانواده و دوستان آنترکرشر برای زنده نگاه داشتن نام و یاد او جایزه ای را به نامش ثبت کردند که هر دو سال به کوهنوردانی سبک آلپی که به انجام کارهای شاخص می پردازند اختصاص می یابد. اولین “جایزه آنترکرشر” را کوهنورد فقید و نام آشنا یولی استک در سال 2010 کسب کرد.
عکس: کارل آنترکرشر بر روی قله k2
منبع: ویکیپدیا
استفاده از مطلب فوق فقط با ذکر نام وبسایت “بام ایران ، ۵۶۱۰ متر” مجاز است
سقوط به اعماق k2
نویسنده: مسعود فرح بخش
در 10 ژوئیه 1986 کوهنورد نامدار لهستانی “تادوش پیتروفسکی” (Tadeusz Piotrowski) بعد از صعود قله k2 و در حین فرود بر اثر سقوط جان خود را از دست داد. او که در هنگام مرگ 46 سال سن داشت یکی از بهترین کوهنوردان تاریخ کوهنوردی است.
شاید بتوان صعود زمستانی نوشاخ افغانستان به ارتفاع 7492 متر در سال 1973 به همره آندری زاوادا را شاخص ترین کار کوهنوردی پیتروفسکی و یکی از کارهای شاخص دنیای کوهنوردی نام برد. در آن سال نوشاخ اولین قله هفت هزار متری و بلندترین قله جهان بود که در زمستان صعود شد. صعودی که هرگز در تاریخ کوهنوردی تکرار نشد!
بسیاری صعودهای زمستانی دیگر در آلپ و صعود قلل تیریچ میر و راکاپوشی از دیگر صعودهای مهم پیتروفسکی بود.
در سال 1986 پیتروفسکی در حین اجرای برنامه ای جان خود را از دست داد که نه تنها شاخص ترین برنامه کوهنوردی او بود بلکه تا به امروز از آن اکسپدیشن به عنوان یکی از به یادماندنی ترین صعودهای همه دوران های کوهنوردی یاد می شود.
در 8 ژوئیه 1986 پیتروفسکی به همراه همنورد نام آشنایش یرزی کوکوچکا موفق به صعود کوه سرسخت k2 از مسیر بسیار دشوار و بسیار خطرناک دیواره جنوبی این کوه شد. مسیری که به “مسیر لهستانی ها” در k2 مشهور شد و رینهولد مسنر کوهنورد مشهور دنیا از آن به عنوان “مسیر خودکشی” یاد کرد. این صعود نفس گیر نه تنها هرگز در تاریخ کوهنوردی دنیا تکرار نشد بلکه حتی هیچ کوهنورد دیگری بر روی این مسیر مجدد تلاش نکرد.
دو روز بعد از لمس قله k2، پیتروفسکی و کوکوچکا در حال فرود از یال آبروزی بودند که ناگهان در ارتفاع 7900 متری کرامپون ها یا همان یخ شکن های کفش پیتروفسکی از پایش جدا می شود و این نابغه کوهنوردی برای همیشه در اعماق کوه k2 آرام می گیرد.
پیتروفسکی در طول دوران حیاتش برای دستاوردهای ورزشی اش 4 بار بالاترین مدال ورزشی کشور لهستان را کسب کرد.
منبع: ویکیپدیا
استفاده از مطلب فوق فقط با ذکر نام وبسایت “بام ایران ، ۵۶۱۰ متر” مجاز است
…کوهنوردی که اسطوره بود
نویسنده: مسعود فرح بخش
او بزرگ بود و اسطوره اما نه به اندازه نامش، بلکه برای کارهایی که در زمان خود انجام داد اما بعدها به آن پرداخته شد. او یک کوهنورد به تمام معنا بود و کسی بود که دنیای رقابت و نیرنگ در کوهنوردی مانع از رشد بیشتر او شد. او یک آلپینیست به تمام معنا بود. دیواره نوردی بود با قدرت بالا و توان صعودهای انفرادی حتی در زمستان. او کسی بود که بیش از نیم قرن زمان لازم داشت تا صداقت و قدرتش در کوهنوردی برای جهانیان اثبات شود. بدون شک او کسی است که گذار از کوهنوردی کلاسیک به کوهنوردی فنی و مدرن امروزی را آغاز کرد و در این گذار کوهنوردی یک نام با قدرت می درخشد.
آن نام کسی نیست جز “والتر بوناتی”
والتر بوناتی متولد 1930 در شهر برگامو ایتالیا است. وی بعد از جنگ جهانی دوم و در پی صدمات روحی ناشی از جنگ به کوهستان پناه برد تا نبوغ و توان بالایش باعث پیشرفت چشمگیر او در این رشته شود. بوناتی جوان ترین عضو از یازده کوهنورد منتخب کشور ایتالیا بود که به سرپرستی دکتر دسیو برای اولین صعود به کوه k2 راهی قراقروم شدند.
در این صعود با اینکه به گواه عده زیادی، او قوی ترین عضو تیم بود اجازه حضور در تیم دو نفره نهایی برای صعود به قله را پیدا نکرد و تنها وظیفه او رساندن اکسیژن به همراه باربر پاکستانی به کمپ 9 بود. زمانی که بوناتی و امیرمهدی (باربر پاکستانی) با 18 کیلو بار اکسیژن به محل کمپ 9 رسیدند خبری از چادر ایتالیایی ها نبود وفقط صدایی از دور شنیدند که “اکسیژن را بگذار و به پایین برو”
بوناتی و امیرمهدی در ارتفاع 8100 متری بیواک کردند و بر اثر این بیواک امیرمهدی تمام انگشتان دست و پایش را از دست داد. آن ها روز بعد اکسیژن را در محل گذاشتند و به پایین بازگشتند و قله k2 برای اولین بار در تاریخ در سال 1954 توسط آکیله کمپانونی و لینو لاچیدلی صعود شد.
بعد از جشن صعود این دو مدعی شدند که بوناتی از قصد اکسیژن ها را خالی کرده تا این دو نتوانند به کوه صعود کنند و آنها 200 متر آخر را بدون اکسیژن صعود کردند. چیزی که ظاهرا تیم ایتالیایی با پرداخت مقداری پول به امیرمهدی، او را هم به تائید این گفته وا داشت.
بعد از این اتفاق و افتخار کسب شده برای ایتالیا، بوناتی به عنوان چهره ای ضد قهرمان در جامعه ایتالیا مطرح شد. کسی که منافع شخصی را بر منافع ملی ترجیح داد.
بوناتی اما بعد از بازگشت تیم از k2 به کوهنوردی خود ادامه داد و برخی از شاخص ترین کارهای کوهنوردی در آلپ را به نام خود ثبت کرد. اما عمده فعالیت های وی بعد اتفاق k2 به شکل انفرادی بود:
اولین صعود انفرادی از دیواره Aiguille de dru در سال 1955
اولینصعود انفرادی مون بلان در 1956 اولین صعود کوه گاشربرم 4 در 1958
اولین صعود زمستانی مون بلان در 1961
اولین صعود زمستانی گرند خوراسس در 1963
اولین صعود زمستانی رخ شمالی دیواره گرند خوراسس در 1964
او در سال 1965 موفق شد اولین صعود زمستانی و انفرادی رخ شمالی ماترهورن را از مسیری جدید(مسیر بوناتی) انجام دهد اما وقتی با سردی و واکنش منفی رسانه های ایتالیایی مواجه شد بعد از 17 سال کوهنوردی حرفه ای، این ورزش را برای همیشه کنار گذاشت و به نویسندگی و خبرنگاری روی آورد.
از جمله کتاب های وی حقیقت در k2، کوهستان من، مون بلان جادویی و روزهای بزرگ است.
سرانجام در سال 2004 لینو لاچیدلی(عضو صعود کننده به k2) اعتراف کرد بوناتی هرگز اکسیژن ها را خالی نکرد و ما برای اینکه بوناتی موفق به صعود نشود جای چادر را عوض کردیم تا نتواند به تیم صعود ملحق شد. اعترافی تلخ و تکان دهنده که سرانجام بعد از نیم قرن صداقت و درستی رفتار این اسطوره کوهنوردی را اثبات کرد.
در سال 2009 والتر بوناتی به پاس یک عمر فعالیت و نویسندگی در زمینه کوهنوردی به عنوان اولین کوهنورد جایزه “کلنگ طلایی دوران” را دریافت کرد.
وی در سال 2011 و در سن 81 سالگی بعد از دست و پنجه نرم کردن با بیماری سرطان در حالی از دنیا رفت که از این پس از او به نیکی یاد و با این نام خطاب خواهد شد…
والتر بوناتی، کوهنوردی که اسطوره بود…
منابع:
استفاده از مطلب فوق فقط با ذکر نام وبسایت “بام ایران ، ۵۶۱۰ متر” مجاز است
باشگاه هشت هزاری ها
نویسنده: مسعود فرح بخش
از بین هزاران کوه سرتاسر زمین فقط چهارده تای آنها به هشت هزاری ها معروف هستند. چهارده کوه مستقل زمین که ارتفاعشان از سطح دریا به بیش از 8000 متر میرسد. این کوهها همگی در رشتهکوههای هیمالیا و قراقروم در قارهٔ آسیا قرار دارند.
اولین تلاش بر روی یک کوه هشت هزار متری مربوط به سال 1895 در “نانگاپاربات” بود .
بعد از تلاش های بسیار سرانجام اولین کوه هشت هزار متری که صعود شد “آناپورنا” در سال 1950 بود.
از شروع دهه 50 کوه های سر به فلک کشیده دنیا یکی پس از دیگری در فصول مختلف صعود شدند تا اینکه سرانجام در سال 1986 رینهولد مسنر کوهنورد نامدار ایتالیایی با صعود به قله لوتسه فصل جدیدی در تاریخ کوه های هشت هزار متری باز کرد.
وی در طی زمان 16 سال و سه ماه و 7 روز موفق به صعود تمامی 14 قله بالای هشت هزار متر دنیا شد و نام خود را به عنوان اولین انسانی که تمامی این قلل را صعود کرد در تاریخ کوهنوردی جاودانه ساخت.
درست یکسال بعد از مسنر کوهنوردی جسور و تکرار نشدنی به نام “یرزی کوکوچکا” از لهستان موفق شد در طی فقط در 7سال و 11ماه و 14 روز تمامی این قلل را صعود کند و به عنوان نفر دوم وارد باشگاه هشت هزاری ها شود.
باشگاه هشت هزاری ها در واقع به فهرستی از کوهنوردانی اتلاق می شود که موفق به صعود هر 14 قله هشت هزاری می شوند.
برای اینکه سومین انسان وارد باشگاه هشت هزاری ها شود 9 سال زمان لازم بود تا ارهارد لورتان در سال 1995 بعنوان نفر سوم وارد باشگاه هشت هزاری ها شود.از آن سال تا کنون تقریبا هر سال به لیست باشگاه هشت هزاری ها افزوده می شود.
تعداد افرادی که به قله های مختلف هشت هزار متری صعود کرده اند بیش از سه هزار نفر هستند اما از این سه هزار نفر فقط تعداد بسیار اندکی موفق به صعود هر 14 قله ی بالای هشت هزار متر شدند. این نشان می دهد که صعود به تمامی این 14 قله کاری بس بزرگ و دشوار است.
کمترین زمان رسیدن به باشگاه هشت هزاری ها در اختیار چانگ هو کیم از کره جنوبی در زمان هفت سال و 10 ماه و 6 روز و بیشترین زمان رسیدن به باشگاه هشت هزاری ها متعلق به ماریو پانزری از ایتالیت به مدت 23 سال و 7 ماه و 21 روز است.
در سال 2010 ادورنه پاسابان به عنوان نخستین کوهنورد زن موفق به صعود به هر 14 قلهٔ هشت هزار متری شد.
در زیر برای اولین بار در یک وبسایت فارسی زبان لیست کامل باشگاه هشت هزاری ها را می توانید دانلود کنید:
《فهرست باشگاه هشت هزاری ها – به روز رسانی تا سال 2014(کلیک کنید)》
عکس بالای صفحه: خانم ادورنه پاسبان اولین زن عضو باشگاه هشت هزاری ها در کوه k2
استفاده از مطلب فوق فقط با ذکر نام وبسایت “بام ایران ، ۵۶۱۰ متر” مجاز است
دماوند ؛ دوازدهمین کوه مستقل دنیا
نویسنده: مسعود فرح بخش
ارتفاع سنجی یکی از بحث های مهم در مباحث علوم مهندسی ، ناوبری و ورزشی است. زمانیکه صحبت از ارتفاع می شود دو فاکتور اصلی را شامل می شود.
ارتفاع مطلق که شامل ارتفاع یک منطقه یا عارضه از سطح آب های آزاد است و ارتفاع نسبی که فاکتوری مهم در کوهنوردی و ورزش های کوهستانی است.
ارتفاع نسبی یا به انگلیسی Prominence کمیتی است که نشان دهنده برجستگی و وجه تمایز یک کوه و قله نسبت به اطراف خود است. تعریف های مختلفی برای اتفاع نسبی و نحوه اندازه گیری آن وجود دارد که هر یک در نهایت به یک عدد واحد می رسند:
- به یال های بین دو قله مجاور، خط الراس گفته می شود. پست ترین نقاط روی خط الراس ها را گردنه یا زین اسبی می گویند. به مرتفع ترین گردنه ی یک قله “گردنه کلیدی” گفته می شود. بر این اساس ارتفاع نسبی یک قله برابر است با اختلاف ارتفاع بین گردنه کلیدی تا قله کوه
- اگر فرض کنیم آب دریا به حدی بالا بیاید که قله مورد نظر کاملا از ارتفاعات اطرافش مستقل شود ، ارتفاع نسبی همان ارتفاع کوه از سطح فرضی آب است. بر اساس این تعریف گردنه کلیدی آخرین نقطه ای است که قبل از تبدیل قله به یک جزیره مستقل به زیر آب خواهد رفت.
- اگر ارتفاع نسبی یک کوه n متر باشد ، برای رسیدن به قله ای دیگر از روی قله مورد نظر ابتدا باید به اندازه n متر ارتفاع کم کرد.
- کوه ها در نقشه های توپوگرافی به شکل مجموعه ای از منحنی های تراز هستند که همدیگر را هرگز قطع نمی کنند. ارتفاع نسبی قله برابر است با اختلاف ارتفاع نوک قله با کم ارتفاع ترین منحنی تراز احاطه کننده این کوه در نقشه توپوگرافی به طوریکه این منحنی تراز قله ی دیگری را احاطه نکرده باشد.
همه تعاریف بالا به یک عدد واحد برای ارتفاع نسبی کوه ها ختم می شوند. در کوهنوردی ارتفاع نسبی فاکتوری مهم برای یک کوه است. هرچه ارتفاع نسبی یک کوه کمتر باشد آن کوه یا یک قله فرعی و یا یک کوه غیر مستقل است و کمتر مورد توجه کوهنوردان قرار می گیرد. همینطور بر عکس ، ارتفاع نسبی بالا برای یک کوه نشان دهنده این است که قله مورد نظر دارای اهمیت صعود است و بعنوان یک برجستگی متمایز و مشخص از فاصله های دور قابل تشخیص و مشاهده است.
طبق قرار داد های بین المللی ارتفاع نسبی کوه اورست بعنوان بلندترین نقطه زمین برابر با ارتفاع مطلق خود یعنی 8848 متر است.
بر اساس تعاریف ارتفاع نسبی قله جنوبی اورست با ارتفاع مطلق 8749 متر برابر با 11 متر است. همینطور ارتفاع نسبی کوه لوتسه چهارمین قله مرتفع دنیا با ارتفاع مطلق 8516 متر برابر با 610 متر است.
کوه k2 با ارتفاع مطلق 8611 متر که دومین کوه مرتفع دنیاست دارای ارتفاع نسبی 4017 متری است که نشان دهنده ی برجسته و متمایز بودن این کوه نسبت به کوه های اطراف خود است.
نکته جالب توجه و دارای اهمیت در فهرست کوه های مرتفع دنیا بر اساس ارتفاع نسبی ، جایگاه دوازدهم دماوند در این فهرست است.
بر اساس تعاریف ارتفاع نسبی کوه 5610 متری دماوند برابر با 4667 متر یعنی بالاتر از کوه های k2 , نانگاپاربات ، کانگجن چونگا و بسیاری از کوه های مرتفع دیگر است که از این نظر نشان دهنده برجستگی توده آتشفشانی دماوند نسبت به زمین های اطراف خود است که دلیل اصلی دیده شدن کوه دماوند از فاصله های بسیار دور نیز همین ارتفاع نسبی بالای دماوند است.
در این فهرست دماوند پس از کوه های اورست ، آکانکاگوآ در آرژانتین ، دنالی در آمریکا ، کلیمانجارو در تانزانیا ، وینسون در قطب جنوب ، البروس در روسیه ، مون بلان در آلپ ، دوازدهمین کوه برجسته و مستقل دنیاست.
منبع:
125 کوه مرتفع دنیا بر اساس ارتفاع نسبی
استفاده از مطلب فوق فقط با ذکر نام وبسایت “بام ایران ، ۵۶۱۰ متر” مجاز است
رینهولد مسنر ؛ مردی برای تمام دوران
نویسنده: مسعود فرح بخش
رینهولد مسنر کوهنورد ، ماجراجو ، کاشف ، قطب نورد ، کویرنورد و نویسنده اهل ایتالیا متولد 17 سپتامبر 1944 است، مسنر به قدری بزرگ است که کلمات قادر به وصف او نیستند ؛ او مرد اولین ها و بی شک یکی از بهترین های کوهنوردی در تمام دوران است.
مسنر از دوران کودکی کوهنوردی را زیر نظر پدرش جوزف مسنر شروع کرد . وی زمانیکه تنها 5 سال داشت با پدرش اولین قله ی خود را صعود کرد . او که همراه با پدرش در گوشه ای از آلپ کوهنوردی می کرد کم کم عاشق کوه و صخره شد. مسنر علاقه ی شدیدی به کوهستان آلپ و دولومیت ها داشت( دولومیت ها رشته کوهی در شمال شرقی ایتالیا هستند که به دلیل شکل سوزنی و صخره های سر به فلک کشیده شده خود بسیار معروف می باشند ؛ بلندترین قله دولومیت ها “مارمولودا” با 3343 متر ارتفاع است)
مسنر هشت برادر و یک خواهر داشت. او بعد ها با برادرش گونتر کوهنوردی و با برادر دیگرش هابرت قطب های زمین را پیمایش کرد.
زمانیکه مسنر 13 سال داشت بصورت جدی مشغول فعالیت های کوهنوردی شد و اینکار را بهمراه برادرش گونتر که 11 سال داشت انجام داد.
مسنر در دهه 60 با الهام گرفتن از هرمان بول سبک کوهنوردی آلپی را بنیان نهاد. یعنی کوهنوردی از پای کوه بدون مسیر مشخص ، برقراری کمپ در صورت نیاز بصورت موقت ، حمل کمترین تجهیزات و زمان حداقل برای دستیابی به هدف
در سال 1970 مسنر اولین سفر خودش به هیمالیا را بهمراه برادرش گونتر انجام داد. هدف آنها صعود به قله سرسخت نانگاپاربات از جبهه صعود نشده و بسیار دشوار روپال بود.
مسنر و برادرش گونتر سرانجام به قله رسیدند اما به دلایلی نتوانستند از مسیری که بالا آمده بودند به پایین بروند و در کمال شگفتی بدون طناب ، آذوقه ، کیسه خواب و چادر از جبهه دیامیر که هیچ کوهنوردی در آن نبود تصمیم به فرود گرفتند. دو روز بعد در راه بازگشت تراژدی بزرگی رخ داد. گونتر بر اثر سقوط بهمن کشته شد و خود مسنر بخشی از انگشتان پایش را بعلت سرمازدگی از دست داد. از مسنر کم تجربه در آن زمان برای انجام این صعود بهمراه برادر کم تجربه ترش بسیار انتقاد شد.
مسنر در 1975 گاشربروم 1 را در سه روز از مسیر جدید صعود کرد که این زمان در آن دوره بسیار بی سابقه بود.
مسنر مرد اولین ها بود، او بعد ها بعد از سه تلاش ناموفق سرانجام در 1978 نانگاپاربات را در بزرگ داشت برادرش از جبهه دیامیر بصورت تمام انفرادی و بدون کپسول اکسیژن و بدون حمایت هیچ تیم کوهنوردی صعود کرد. این اولین صعود انفرادی کامل در کوه های 8000 متر بود.
او در همین سال به همراه پیتر هابلر اورست را بدون کپسول اکسیژن صعود کرد، تا آن زمان صعود به اورست بدون استفاده از کپسول اکسیژن از سوی کوهنوردان ، شرپاها و دکترها غیر ممکن شمرده می شد اما مسنر و هابلر اولین نفراتی بودند که این غیرممکن را ممکن کردند.
مسنر تمامی 14 کوه بالای هشت هزار متر را صعود کرد و اولین نفری در تاریخ کوهنوردی شد که به این افتخار دست پیدا کرد . مسنر تمامی این 14 قله را بدون استفاده از کپسول اکسیژن صعود کرد.
مسنر بعد ها اورست را بصورت سولو و افرادی و بدون استفاده از کپسول اکسیژن صعود کرد تا بالاترین صعود انفرادی تاریخ کوهنوردی را ممکن کند.
مسنر بعنوان یک کاشف و ماجراجو به قله های بسیاری در سرتاسر دنیا صعود کرده . مسنر قطب های زمین را نیز پیمایش کرده و صحرای بزرگ گوبی را نیز درنوردید. همچتین او فاتح هفت قله مرتفع هفت قاره جهان نیز می باشد. با هم نگاهی می اندازیم به کارنامه پرافتخار مسنر در گذر زمان:
مسنر در مجموع 20 بار قله های بالای هشت هزار متر را صعود کرد
کارنامه مسنر در هشت هزار متری ها به ترتیب زمان صعود:
1970 نانگاپاربات اولین وآخرین صعود از جبهه روپال با برادرش گونتر
1972 ماناسلو از مسیر جدید
1975 گاشربروم 1 اولین صعود به روش آلپی در تاریخ هیمالیا در سه روز گشایش مسیر جدید
1978 اورست اولین صعود تاریخ اورست بدون کپسول اکسیژن بهمراه پیتر هابلر
1978 نانگاپاربات اولین صعود تمام انفرادی به یک کوه هشت هزار متری
1979کوه سرسخت K2
1980 اورست ؛ اولین و تنها صعود انفرادی و بدون کپسول اکسیژن در تاریخ هیمالیا بر روی بام جهان
1981 شیشاپانگما ؛ گشایش مسیر جدید
1982 کانجنچونگا ؛ گشایش مسیر جدید
1982 گاشربروم 2
1982 برودپیک
1982 اولین تلاش زمستانی بر روی چوآیو (صعود نا موفق)
1984 تراورس گاشربروم 1 و 2 صعود به قله ها بدون بازگشت به کمپ اصلی
1985 داهولاگری
1985 آناپورنا ؛ گشایش مسیر جدید
1986 ماکالو
1986 لوتسه
سایر اکسپدیشن های مسنر:
1971 انجام برنامه های کوهنوردی در ایران ؛ نپال ، گینه نو ، پاکستان و شرق آفریقا
1972 نوشاخ واقع در رشته کوه هندوکش افغانستان
1974 کوه دنالی در آلاسکا از مسیر جدید
1978 کلیمانجارو مسیر جدید
1986 پیمایش شرق تبت ، کوه وینسون در قطب جنوب ؛ در این سال مسنر اولین شخصی شد که 7 قله ی مرتفع 7 قاره ی دنیا را بدون کپسول اکسیژن صعود کرد
1989 پیمایش قطب جنوب
1992 کوه شیمباروزو مرتفع ترین کوه دنیا بر مبنای فاصله از مرکز کره زمین
1995 پیمایش قطب شمال از سیبری به کانادا(ناموفق)
1998 صعود به کوه های مغولستان و برخی کوه های آند
2000 ساخت فیلمی بر روی کوه فوجی ژاپن
2003 سفر به اقیانوس منجمد شمالی
2004 پیمایش صحرای بزرگ گوبی مغولستان ، 2000 کیلومتر پیمایش پیاده
مسنر پا به سن گذاشته در سال 2003 شروع به ساخت پروژه به نام “موزه کوهنوردی مسنر” کرد که در سال 2006 در قالب پنج موزه در نقاط مختلف کوهستان آلپ به منظور بازدید عموم بازگشایی شدند.در این موزه ها عکس ها وتجهیزاتی از کوهنوردی ها ی مسنر وهمینطور سایر تجهیزات و ادوات کوهنوردی به نمایش در آمده .
اینکه مسنر با این سبک کوهنوردی در تمامی صعود هایش زنده ماند و چگونه تمامی صعود هایش بدون کپسول اکسیژن بودند خود نشان از نبوغ و توان فرا انسانی او دارد. بدون شک نام و یاد مسنر برای همیشه در تاریخ کوهنوردی باقی می ماند .
سخنانی از مسنر:
“بدون خطر مرگ، کوهنوردی دیگر کوهنوردی نیست ولی در کوهنوردی من به دنبال مرگ نیستم، دقیقا برعکس آن، من سعی در زنده ماندن دارم. اما زنده ماندن بدون وجود خطر مرگ نیز بسیار آسان است. کوهنوردی هنر زنده ماندن در شرایط سخت است که شامل خطر مرگ هم میشود. بهترین کوهنورد کسی نیست که تلاش میکند تا یکی دوبار کارهای احمقانه بکند و سپس بمیرد. بلکه بهترین کوهنورد کسی است که سعی میکند بزرگترین کارها را انجام دهد و زنده بماند . . .شما باید نزد خودتان در نظر بگیرید که فلان کار را میتوانید انجام دهید و یا نمیتوانید. این یکی از اصلیترین قسمتهای کوهنوردی است که هر لحظه باید یادتان باشد. پیش خودتان بگوئید”این حد و مرز من است. بیشتر از این نمیتوانم، باید پائین تر از این حد توقف کنم.” و اگر شما از این حد بالاتر بروید مطمئنا در کوهنوردی کشته خواهید شد و هنر کوهنوردی زنده ماندن است نه مردن.”
منابع: