نوشتهها
الیزابت روول؛ کوهنورد سبک آلپی
نویسنده و مترجم: مسعود فرح بخش
الیزابت روول(elisabeth revol) متولد 1980 در فرانسه است. او به دلیل سبک کوهنوردی آلپی در بین جامعه کوهنوردی شناخته شده است. او تنها زنی در جهان است که به شکل انفرادی و بدون استفاده از کپسول اکسیژن به قلل گاشربروم1، گاشربروم2 و برودپیک صعود کرده است. از رکوردهای جالب توجه دیگر که توسط او ثبت شده است فاصله 52 ساعتی صعود به قلل گاشربروم 1 و 2 بدون بازگشت به کمپ اصلی است. الیزابت اولین بار زمانی که 19 سال سن داشت همراه پدر و مادرش با کوهنوردی آشنا شد. در سال 2006 او به همراه تیم ملی کوهنوردی فرانسه به بولیوی سفر کرد و دستاورد این تیم گشایش 5 مسیر در ارتفاعات آند در کشور بولیوی بود. در همان سال او به نپال سفر کرد و مسیری جدید از رخ جنوب شرقی کوه Pharilapcha را گشایش کرد.
اما شاهکارهای کوهنوردی او از سال 2008 شروع شد. او در این سال با سفر به پاکستان در طی فقط 16 روز سه کوه هشت هزار متری برودپیک، گاشربروم 1 و گاشربروم 2 را تنها و بدون استفاده از کپسول اکسیژن صعود کرد. او در سال 2009 به همراه مارتین میناریک تا برج شرقی کوه آناپورنا صعود کرد و شرایط جوی اجازه نداد که به قله اصلی آناپورنا صعود کند. در برگشت مارتین بر اثر سقوط جان خود را از دست داد و پیکرش هرگز پیدا نشد.
الیزابت از سال 2009 تا 2013 تمام فعالیت های کوهنوردی را متوقف کرد و فقط به انجام ورزش های چندگانه پرداخت. از جمله دستاوردهای او در این چند سال قهرمانی اروپا و کسب عنوان پنجم جهان در مسابقات چندگانه در سال 2012 و قهرمانی فرانسه در سال 2013 بود. از سال 2013 پروژه اصلی او در هشت هزاری ها یعنی صعود به قله سرسخت نانگاپاربات در زمستان آغاز می شود. در زمستان 2013 الیزابت روول به همراه کوهنورد ایتالیایی دانیل ناردی در تلاشی برای رسیدن به قله نانگاپاربات تا ارتفاع 6450 متری این کوه صعود می کنند و به دلیل بدی هوا مجبور به بازگشت می شوند. در 17 ژانویه 2016 او به همراه تومک مکیویچ لهستانی به ارتفاع 7800 متری نانگاپاربات می رسند و به دلیل بدی هوا مجبور به بازگشت از 300 متری قله می شوند. این بالاترین ارتفاعی بود که کوهنوردی در بین همه 34 اکسپدیشن زمستانی قبلی بر روی نانگاپاربات به آن رسیده بود.
الیزابت درابتدای سال 2017 و در زمستان بر روی کوه ماناسلو تلاشی ناموفق را انجام داد. در همین سال او به شکل انفرادی و بدون کپسول اکسیژن به کوه لوتسه صعود کرد. در همین سال او موفق به صعود ماکالو نیز شد. او در تلاش انفرادی و بدون کپسول اکسیژن در همین سال بر روی اورست و از مسیر جنوبی از ارتفاع 8500 متر به دلیل دیر شدن زمان صعود مجبور به بازگشت شد.
او در زمستان 2018 مجددا به همراه تومک مکیویچ به نانگاپاربات برگشت. او و تومک حتی بعد از اولین صعود زمستانی نانگاپاربات توسط تیم سه نفره مورو، تکسیکن و سدپارا باز هم میل و علاقه شان را برای رسیدن به قله این کوه حفظ کردند. در جریان تلاش سرانجام الیزابت و تومک مکیویچ موفق به صعود زمستانی قله نانگاپاربات شدند. الیزابت دومین کوهنورد زن دنیاست که موفق به صعود یک هشت هزاری در زمستان شده است. در حین فرود از نانگاپاربات تومک مکیویچ جان خود را از دست داد و الیزابت نیز به دلیل یخ زدگی انگشتان دست و پا به کمک تیم امداد از ارتفاع 6000 متر به پایین بازگشت.
منبع: ویکیپدیا
استفاده از این مطلب فقط با ذکر نام و لینک “بام ایران، 5610متر” مجاز است
هفت سال در نانگاپاربات
نویسنده: مسعود فرح بخش
داستان دومین صعود زمستانی کوه نانگاپاربات برای همیشه در تاریخ کوهنوردی جهان ماندگار شد. کوهنوردی در زمستان و در ارتفاعات بالا حد نهایی تلاش و اراده بشر است و زمستان 2018 نانگاپاربات تجلی این تلاش و اراده بود. تاریخ کوهنوردی قصه ای از مردان و زنی جنگجو در کارزار سخت و سرد را فراموش نخواهد کرد. قصه ای از جنگجویان یخی که حد توان و اراده بشر را به جلو هول دادند. کوهستان قاتل، نانگاپاربات از این پس داستانی دیگر را در دل خود دارد. داستانی که در آن انسان هایی سرسخت به جدال با کوهی سرسخت تر رفتند و در پایان این کارزار عده ای اسطوره شدند و عده ای اما افسانه….
شاید زمانی که تومک مکیویچ در زمستان 2011 کوله بارش را از منزلش در لهستان به مقصد پاکستان و صعود زمستانی نانگاپاربات جمع کرد هرگز فکر نمی کرد که سرنوشت او با این کوه رقم خورده است. تومک از زمستان 2011 تا زمستان 2018 هفت تلاش بر روی این کوه انجام داد. هیچ کوهنوردی تا قبل از این به اندازه تومک بر روی یک کوه تلاش نکرد و شکست نخورد اما تومک فقط یک هدف در سر داشت و آن چیزی جز “اولین صعود زمستانی” به این کوه نبود. سه تلاش اخیر تومک مکیویچ در نانگاپاربات با کوهنورد زن قوی فرانسوی الیزابت روول انجام شد. در زمستان 2016 زمانی که تومک و الیزابت در حال تلاش بر روی نانگاپاربات بودند خبری تلخ برای تومک رقم خورد. اولین صعود زمستانی نانگاپاربات در 26 فوریه آن سال توسط سیمون مورو، آلکس تکسیکن و محمدعلی سدپارا انجام شد. تومک با وجود انتقاداتی که از صعود آنان داشت اما کسی فکر نمی کرد که مجددا به نانگاپاربات بازگردد اما زمستان 2018 او دوباره به همراه الیزابت روول به این کوه بازگشت. تومک در هفتمین تلاش خود و سومین تلاش او به همراه الیزابت روول سرانجام موفق شد که این غیر ممکن را انجام دهد. آنها در 25 ژانویه و در زمستان سرانجام به قله نانگاپاربات صعود کردند اما در برگشت شرایط برای تومک و الیزابت خوب پیش نرفت و تومک در ارتفاع 7200 متری نانگاپاربات برای همیشه به قسمتی از این کوه تبدیل شد. الیزابت روول هم در تلاشی خیره کننده و در یک عملیات امداد بی سابقه توسط دنیس اروبکو و آدام بیلیچکی به پایین منتقل شد.
تومک مکیویچ متولد 1975 در لهستان و دارای 3 فرزند است. او در نوجوانی به هروئین معتاد و در مراکز ترک اعتیاد درمان شد. اولین دستاورد جدی کوهنوردی او تراورس کوه لوگان، بلندترین کوه کانادا و دومین کوه مرتفع آمریکای شمالی در سال 2008 بود. او در سال 2009 به شکل انفرادی به کوه خانتانگری صعود کرد.
زمستان 2018 نانگاپاربات پایانی دراماتیک داشت، پایانی همچون صعود برادران مسنر از رخ روپال به نانگاپاربات. تومک هفت سال در نانگاپاربات در این جهنم سرد جنگید و درست زمانی که فقط چند قدم تا پایان کارزار فاصله داشت همچون گونتر مسنر برای همیشه در این کوه باقی ماند.
شاید حال الیزابت را فقط رینهولد مسنر درک کند… اینکه دو نفری در راه هدف تلاش کنی اما در نهایت خودت تنها بازگردی با دستاوردی که نمی دانی آیا پیروزی است یا شکست…
استفاده از مطلب فوق فقط با ذکر نام و لینک وبسایت “بام ایران؛ 5610متر” مجاز است
هرمان بول؛ قهرمانی تکرار نشدنی
نویسنده و مترجم: مسعود فرح بخش
“کوه ها معلمانی بی صدا هستند، آن ها آموزگار مهارت های ناب هستند: فروتنی در برابر قدرت طبیعت، شجاعت، آزادگی و قدرت اراده بشر” – هرمان بول
در 16 سپتامبر 1924 کودکی در کشور اتریش متولد شد که به گواه بسیاری از کوهنوردان او به نسل خود تعلق نداشت و سال ها جلوتر از دوره اش کوهنوردی می کرد. او جز ارتقا سطح کوهنوردی اش به چیز دیگری نمی اندیشید. “هرمان بول” بی شک اسطوره و قهرمانی تکرار نشدنی است، او که خود قهرمان بسیاری از قهرمانان هم نسل و نسل های بعد از خود بود در زمانی که حتی در ادبیات کوهنوردی دنیا اصطلاحی به نام “سبک آلپی” وجود نداشت، پایه گذار این سبک ناب کوهنوردی در مرتفع ترین کوه های دنیا بود.
او در سال هایی که صعود به کوه های مرتفع دنیا با حداکثر تجهیزات و با تعداد زیادی از امکانات مانند ثابت گذاری ها تا قله، کپسول های اکسیژن، باربر ارتفاع و… انجام می شد، توانست سبک دیگری از صعود را به نام خود و آن هم در دهه 50 میلادی ثبت کند. کوهنوردی با کمترین امکانات و در کوتاه ترین زمان، بدون استفاده از باربرهای ارتفاع و بدون استفاده از کپسول اکسیژن که سال ها بعد به سبک آلپی معروف شد. بی شک هرمان بول سال ها جلوتر از زمانش کوهنوردی می کرد.
هرمان بول در سن 29 سالگی توانست به یکی از ناممکن های بزرگ دنیای کوهنوردی تا آن زمان جامه عمل بپوشاند. او در سال 1953 به شکل انفرادی و بدون استفاده از کپسول اکسیژن به عنوان اولین کوهنورد دنیا به کوه 8126 متری نانگاپاربات صعود کرد. قبل از بول 31 کوهنورد در راه رسیدن به قله نانگاپاربات جانشان را از دست دادند. گویی نانگاپاربات قتل گاه کوهنوردان بود و از این رو به آن لقب “کوهستان قاتل” دادند. اما کوهستان قاتل برای هرمان بول زندگی بخش بود. همراه هرمان بول در این صعود otto kempter از سرعت کافی برخوردار نبود و هرمان بول قسمت آخری مسیر را که شامل 17 ساعت کوهنوردی تا قله بود، به شکل انفرادی طی کرد. او که زمان رفت تا برگشتش به کمپ آخر 41 ساعت به درازا کشید در ارتفاع 8000 متری مجبور به شبمانی اجباری(بیواک) بدون چادر و کیسه خواب شد. او نه تنها اولین انسان تاریخ است که به نانگاپاربات صعود کرد بلکه اولین صعود انفرادی و اولین صعود بدون کپسول اکسیژن در یک کوه هشت هزارمتری را نیز به نام خود ثبت کرد. او بعدها در خاطراتش عنوان کرد که آن شب در ارتفاع 8000 متری تا صبح شخصی نامشخص در کنارش نشسته بود و با توجه به کمبود اکسیژن و توهم ناشی از آن شاید این اولین باری بود که روح معروف کوه های هیمالیا و قراقروم توسط کوهنوردان رویت شد!
“من به کوهستان تعلق ندارم اما چرا نمی توانم بدون کوه ها زندگی کنم؟ اندیشه من، رویای من و تمام عمر من تا به امروز چیزی جز کوهستان نیست” – هرمان بول
هرمان بول که در جریان صعود نانگاپاربات دچار یخ زدگی انگشتانش شده بود بعدها همچنان به کوهنوردی خود ادامه داد. در سال 1957 گروهی از کوهنوردان اتریشی برنامه ای برای کوه های قراروم ترتیب دادند. این برنامه یک هدف اصلی داشت و آن اولین صعود موفق به کوه برودپیک بود. مارکوس اشموک سرپرست تیم از هرمان بول به عنوان کوهنورد باتجربه دعوت کرد تا در این صعود به آن ها کمک کند. کورت دیمبرگر و فریتز وینترستلار دیگر اعضای تیم بودند. این صعود نیز قرار بود بدون باربر ارتفاع، با کمترین تجهیزات و بدون استفاده از کپسول اکسیژن انجام شود. در روز صعود تیم چهار نفره به دو گروه تقسیم شد. کورت دیمبرگر و هرمان بول در تیم دوم و کمی قبل تر از اشموک و وینترستلار مشغول صعود بودند. در ارتفاع 7900 متری اما درد یخ زدگی انگشتان هرمان بول از برنامه نانگاپاربات دوباره به سراغش آمد. کورت دیمبرگر تصمیم گرفت که چندمتر آخر را انفرادی صعود کند و قرار شد هرمان بول به پایین برگردد. تیم اول به قله رسید و کورت دیمبرگر نیز کمی بعد به قله رسید اما زمانی که بر روی قله بود متوجه شد هرمان بول با فاصله کمی در حال رسیدن به قله است و کمی بعد هرمان بول نیز به قله رسید تا اولین صعود موفق کوه برودپیک در تاریخ ثبت شود.
چند روز بعد از اتمام پروژه صعود کوه برودپیک هرمان بول و کورت دیمبرگر تصمیم به صعود کوه صعود نشده ی چگولیزا به ارتفاع 7665 متر گرفتند. سبک این صعود نیز مشخص بود. این سبک صعود هرمان بول و کوهنوردان اتریشی بعدها عنوان “سبک آلپی” را به خود گرفت ولی در زمان صعودهای هرمان بول چنین اصطلاحی در ادبیات کوهنوردی جهان مرسوم نبود. بول و دیمبرگر در طی 3 روز بدون اکسیژن و با کمترین تجهیزات ممکن خود را به ارتفاع 6700 متری کوه چگولیزا رساندند. در 28 ژوئیه 1957 در ساعت 5 صبح این دو شروع به صعود نهایی برای رسیدن به قله کردند. در جریان صعود نهایی هرمان بول خطاب به کورت دیمبرگر آن روز را شادترین روز زندگی اش عنوان می کند و مناظر اطراف را رویایی ترین مناظری که او تا کنون دیده است عنوان می کند.
درست چند ساعت بعد از این طوفانی در می گیرد. بول و دیمبرگر که طناب کافی هم نداشتند تصمیم به بازگشت میگیرند. کورت دیمبرگر اینطور تعریف می کند:
“ناگهان طوفان مهیبی درگرفت، در مسیر ناگهان احساس کردم که زیر پایم در حال لرزش است، بی درنگ خودم را به سمت دیگر پرتاب کردم و ناگهان نقابی از زیر پایم شکست، در این لحظه منتظر بودم صدایی از هرمان بول بشنوم اما صدایی نیامد سریع به پایین نگاه کردم و لحظه ای دیدم که او همراه با بهمن در حال سقوط به اعماق دره های این کوه است”
هرمان بول با سقوط بیش از 900 متر به اعماق کوه جان خود را از دست داد و پیکر او هرگز یافت نشد. هرمان بول در کوه هایی که جزئی از زندگی اش بود آرام گرفت اما تاثیری که او بر کوهنوردی جهان گذاشت همچنان بعد از 6 دهه با قدرت جاریست.
رینهولد مسنر در ستایش از هرمان بول چنین می گوید:
“اگر او 40 سال دیرتر به دنیا می آمد قطعا به پر افتخارترین کوهنورد زمان تبدیل می شد، زمانی که خبر مرگ او را شنیدم بسیار گریستم”
منابع:
ویکیپدیا
استفاده از مطلب فوق فقط با ذکر نام وبسایت “بام ایران ، ۵۶۱۰ متر” مجاز است
او یک ستاره نوظهور بود
نویسنده: مسعود فرح بخش
کارل آنترکرشر (karl unterkircher) کوهنورد سبک آلپی در 27 اوت 1970 در تیرول جنوبی ایتالیا متولد شد. او از 15 سالگی به کوهنوردی روی آورد و در 1997 با موفقیت دوره راهنمای کوهستان منطقه آلپ را پشت سر گذاشت. اما بزرگ ترین موفقیت آنترکرشر که برایش شهرت جهانی رقم زد و نامش را در کتاب رکوردهای گینس ثبت کرد در سال 2004 اتفاق افتاد.
وی در آن سال و در طول فقط 63 روز با موفقیت و بدون استفاده از کپسول اکسیژن به اولین و دومین قلل مرتفع جهان یعنی اورست و k2 صعود کرد تا تنها کوهنوردی در جهان باشد که به این موفقیت دست پیدا کرده است.
دومین صعود موفق کوه Genyen (دومین کوه مرتفع چین که اولین بار در 1986 صعود شد) و گشایش مسیر نو در رخ شمالی گاشربروم 2 از موفقیت های دیگر این کوهنورد نام آشنا است.
او چندین نشان و جایزه مختلف از جمله نشان شوالیه کشور ایتالیا را از نخست وزیر کشور دریافت کرد.
در سال 2008 آنترکرشر در جریان تلاش برای گشایش مسیر نو در کوه نانگاپاربات با سقوط به شکاف یخی جان خود را از دست داد. بعد از مرگ او رینهولد مسنر در وصف او گفت:
“او یک ستاره نو ظهور در دنیای کوهنوردی بود”
خانواده و دوستان آنترکرشر برای زنده نگاه داشتن نام و یاد او جایزه ای را به نامش ثبت کردند که هر دو سال به کوهنوردانی سبک آلپی که به انجام کارهای شاخص می پردازند اختصاص می یابد. اولین “جایزه آنترکرشر” را کوهنورد فقید و نام آشنا یولی استک در سال 2010 کسب کرد.
عکس: کارل آنترکرشر بر روی قله k2
منبع: ویکیپدیا
استفاده از مطلب فوق فقط با ذکر نام وبسایت “بام ایران ، ۵۶۱۰ متر” مجاز است
لیلا پیک ؛ نیزه ای در دل آسمان
نویسنده: مسعود فرح بخش
لیلا پیک یا به انگلیسی Laila peak اگر نگوییم یکی از زیبا ترین کوه های جهان است بی شک از زیباترین کوه های پاکستان و منطقه قراقروم است. شکل خاص و متمایز لیلا پیک باعث می شود که در میان انبوه کوه های سر به فلک کشیده منطقه قراقروم کاملا متمایز باشد.
لیلا پیک از رخ غربی به شکل یک سطح یخی با شیبی بیش از 45 درجه تا نوک قله امتداد دارد و در طرف مقابل 1500 متر دیواره عمودی در انتظار کوهنوردان است و از دور مشابه نیزه ای نوک تیز که در دل آسمان فرو رفته است. این کوه زیبا در دره ی هوشی در نزدیکی یخچال گوندوگرو در محدوده کوهستان قراقروم در استان گیلگیت پاکستان واقع شده است. این منطقه محل عبور کوهنوردانی است که عازم کوه های هشت هزاری قراقروم می شوند و همه آنها در اولین مواجهه با این کوه زیبا ، چشم از آن بر نمی دارند.
برای قله این کوه ارتفاعات مختلفی تا کنون ذکر شده است اما به نظر میرسد قابل استناد ترین آنها ارتفاع 6096 متری باشد که در سال 2003 اندازه گیری شد.
مانند بسیاری دیگر از کوه های سر به فلک کشیده و عمدتا مشکل منطقه قراقروم که در حد فاصل دهه 80 و 90 میلادی صعود شدند ، لیلا پیک نیز برای بار اول در سال 1987 از رخ غربی توسط چهار کوهنورد بریتانیایی به شکل غیر قانونی و بدون مجوز از دولت پاکستان صعود شد. صعود غیر قانونی کوه های منطقه پاکستان در آن زمان تقریبا امری عادی در بین کوهنوردان بود.
در سال 1993 گروه آلمانی به همراه تیمی از کشور سوئیس از همان مسیر و باز هم به شکل غیر قانونی و بدون مجوزبرای دومین بار قله را صعود کردند.
اولین صعود رسمی و قانونی لیلا پیک و همچنین سومین صعود این کوه در سال 1997 توسط گروه کوهنوردان ایتالیایی انجام شد. کوهنوردان زمانی که به قله رسیدند با کپسول گازی مواجه شدند که نام کوهنوردان بریتانیایی بر روی آن حک شده بود.
مسیری که ایتالیایی ها برای صعود انتخاب کردند از مسیر قبلی که کوهنوردان بریتانیا آنرا گشایش کردند سخت تر و طولانی تر بود.
صعود های بر روی لیلا پیک همگی به شکل آلپی بوند و حتی امکان صعود یکروزه از کمپ پیشرفته تا قله به سبک آلپی نیز وجود دارد اما شیب زیاد و 1500 متر مسافت عمودی تا قله باعث می شود که کوهنوردان یک روز در ارتفاعات بالا بیواک کنند و روز دوم با صعود قله به پایین بازگردند.
قله گوندوگرو در مجاورت لیلاپیک با ارتفاع 5700 متر برای هم هوایی قبل از صعود اصلی بسیار مناسب است.
در سال 2005 دو کوهنورد اهل اسکاندیناوی تصمیم به صعود قله و سپس فرود از طریق اسکی گرفتند. آنها تا 100 متری قله صعود کردند و فراتر رفتن از این ارتفاع را به دلیل یخی بودن مسیر و شیب زیاد برای اسکی کردن غیر ممکن و خطرناک دانستند و از ارتفاع 6000 متری در رخ غربی این کوه تا پایین را اسکی کردند. بعد ها این دو کوهنورد لیلا پیک را مسحور کننده ترین کوهی که تا آن زمان به استقبالش رفته بودند ، توصیف کردند.
در سال 2013 کوهنورد نامدار اسپانیایی آلکس تکسیکن (اولین فاتح کوه نانگاپاربات در زمستان) موفق به صعود این کوه سرسخت برای اولین بار در زمستان شد.
تعداد کوهنوردانی که به شکل رسمی و غیر رسمی به قله لیلاپیک صعود کردند حدود 10 نفر است.
نام لیلا در زبان مردم محلی به معنی بهترین و دوست داشتنی ترین است از این جهت در منطقه قراقروم جز این کوه ، دو قله دیگر به نام لیلاپیک وجود دارد که یکی با ارتفاع 6986 متر که صعود آن نیز مشکل و فنی است و دیگری با ارتفاع 5971 متر.
هر سه لیلا پیک پاکستان توسط کوهنوردان صعود شدند و وزارت گردشگری پاکستان برای تشویق کوهنوردان با یک مجوز صعود به لیلاپیک امکان صعود هر سه قله را به کوهنوردان می دهد اما هر سه لیلاپیک پاکستان تاکنون توسط یک کوهنورد صعود نشدند.
منبع:
استفاده از مطلب فوق فقط با ذکر نام وبسایت “بام ایران ، ۵۶۱۰ متر” مجاز است
باشگاه هشت هزاری ها
نویسنده: مسعود فرح بخش
از بین هزاران کوه سرتاسر زمین فقط چهارده تای آنها به هشت هزاری ها معروف هستند. چهارده کوه مستقل زمین که ارتفاعشان از سطح دریا به بیش از 8000 متر میرسد. این کوهها همگی در رشتهکوههای هیمالیا و قراقروم در قارهٔ آسیا قرار دارند.
اولین تلاش بر روی یک کوه هشت هزار متری مربوط به سال 1895 در “نانگاپاربات” بود .
بعد از تلاش های بسیار سرانجام اولین کوه هشت هزار متری که صعود شد “آناپورنا” در سال 1950 بود.
از شروع دهه 50 کوه های سر به فلک کشیده دنیا یکی پس از دیگری در فصول مختلف صعود شدند تا اینکه سرانجام در سال 1986 رینهولد مسنر کوهنورد نامدار ایتالیایی با صعود به قله لوتسه فصل جدیدی در تاریخ کوه های هشت هزار متری باز کرد.
وی در طی زمان 16 سال و سه ماه و 7 روز موفق به صعود تمامی 14 قله بالای هشت هزار متر دنیا شد و نام خود را به عنوان اولین انسانی که تمامی این قلل را صعود کرد در تاریخ کوهنوردی جاودانه ساخت.
درست یکسال بعد از مسنر کوهنوردی جسور و تکرار نشدنی به نام “یرزی کوکوچکا” از لهستان موفق شد در طی فقط در 7سال و 11ماه و 14 روز تمامی این قلل را صعود کند و به عنوان نفر دوم وارد باشگاه هشت هزاری ها شود.
باشگاه هشت هزاری ها در واقع به فهرستی از کوهنوردانی اتلاق می شود که موفق به صعود هر 14 قله هشت هزاری می شوند.
برای اینکه سومین انسان وارد باشگاه هشت هزاری ها شود 9 سال زمان لازم بود تا ارهارد لورتان در سال 1995 بعنوان نفر سوم وارد باشگاه هشت هزاری ها شود.از آن سال تا کنون تقریبا هر سال به لیست باشگاه هشت هزاری ها افزوده می شود.
تعداد افرادی که به قله های مختلف هشت هزار متری صعود کرده اند بیش از سه هزار نفر هستند اما از این سه هزار نفر فقط تعداد بسیار اندکی موفق به صعود هر 14 قله ی بالای هشت هزار متر شدند. این نشان می دهد که صعود به تمامی این 14 قله کاری بس بزرگ و دشوار است.
کمترین زمان رسیدن به باشگاه هشت هزاری ها در اختیار چانگ هو کیم از کره جنوبی در زمان هفت سال و 10 ماه و 6 روز و بیشترین زمان رسیدن به باشگاه هشت هزاری ها متعلق به ماریو پانزری از ایتالیت به مدت 23 سال و 7 ماه و 21 روز است.
در سال 2010 ادورنه پاسابان به عنوان نخستین کوهنورد زن موفق به صعود به هر 14 قلهٔ هشت هزار متری شد.
در زیر برای اولین بار در یک وبسایت فارسی زبان لیست کامل باشگاه هشت هزاری ها را می توانید دانلود کنید:
《فهرست باشگاه هشت هزاری ها – به روز رسانی تا سال 2014(کلیک کنید)》
عکس بالای صفحه: خانم ادورنه پاسبان اولین زن عضو باشگاه هشت هزاری ها در کوه k2
استفاده از مطلب فوق فقط با ذکر نام وبسایت “بام ایران ، ۵۶۱۰ متر” مجاز است
جنگجویان یخی
نویسنده: مسعود فرح بخش
صعود زمستانی به قلل هیمالیا ، غیر ممکنی بود که با اراده ی لهستانی ها ممکن شد
در دهه 50 ، 60 و 70 میلادی اوج شکوفایی کوهنوردی در قلل مرتفع هیمالیا و قراقروم بود ، در حالیکه بسیاری از اولین های تاریخ کوهنوردی در ارتفاعات بلند در همین سال ها شکل گرفت لهستانی ها در کشور خود اجازه خروج و شرکت در اکسپدیشن های هیمالیا نداشتند ، اوضاع اقتصادی اسفناک آن روزهای لهستان هم اجازه سفر به این گوشه از دنیا را نمی داد ، تا اینکه در اواسط دهه 70 کم کم پای لهستانی ها به هیمالیا باز شد اما درست در زمانیکه بسیاری از رکوردها به ثبت رسیده بود و بسیاری از غیر ممکن ها در هیمالیا ممکن شده بود.
کوهنوردان لهستانی باید ثابت می کردند که بهترین در دنیا هستند و برای اینکار باید تنها غیر ممکن موجود در هیمالیا را ممکن می کردند و آن چیزی نبود جز صعود زمستانی به یک قله ی بالای هشت هزار متر برای اولین بار در تاریخ کوهنوردی.
زمانیکه رینهولد مسنر به همراه پیتر هابلر در سال 1978 بدون کپسول اکسیژن به اورست صعود کردند فقط و فقط تنها یک غیر ممکن دیگر در هیمالیا باقی ماند غیر ممکنی که درست دو سال بعد در فوریه 1980 توسط کریستوف ویلیچکی کوهنورد نامدار لهستانی و لژک سیچی ممکن شد .
زمانی که ویلیچکی با بیسیم خود یک پیام کوتاه به بیس کمپ مخابره کرد و آن پیام شروع فصل جدید در تاریخ هیمالیا نوردی بود : ” مــــا روی قــــــله هســـتیـــــم ” پیامی کوتاه از بلند ترین نقطه ی زمین ولی اینبار در فصل زمستان .
اولین هشت هزاری لهستانی ها و اولین کوه هشت هزار متری که در زمستان صعود شد از قضا بلندترین آنها نیز بود. صعود زمستانی به کوه اورست تا آن تاریخ بزرگترین غیر ممکن تاریخ کوهنوردی بود که به وقوع پیوسته بود.
لهستانی های قدرتمند که “جنگجویان یخی” لقب گرفته بودند در حد فاصل سال 1980 تا 1988 موفق شدند 7 قله از چهارده قله ی بالای هشت هزار متری را صعود کنند.
اورست در سال 1980(اولین صعود یک هشت هزاری در زمستان)
ماناسلو در سال 1984
دائولاگری در سال 1985
چوآیو در سال 1985
کانگچن چونگا در سال 1986
آناپورنا در سال 1987
لوتسه در سال 1988(اولین صعود یک هشت هزاری در زمستان به صورت سولو و انفرادی توسط ویلیچکی)
در این بین یرزی کوکوچکای افسانه ای با 4 صعود زمستانی(کانگجن چونگا ، دائولاگری ، آناپورنا ، چوآیو ) و کریستوف ویلیچکی با 3 صعود(کانگجن چونگا ، لوتسه ، اورست) نامشان در تاریخ جاودانه شد.
لهستانی ها تا سال 2005 حاکم هیمالیا در زمستان بودند تا اینکه پدیده ای به نام “سیمون مورو” ظهور کرد
در سال 2005 سیمون مورو ی ایتالیایی بهمراه موراوسکی لهستانی شیشاپانگما را صعود کردند تا اولین غیر لهستانی تاریخ باشد که یک کوه هشت هزار متر را برای اولین بار در زمستان صعود کرد.
در سال 2009 سیمون مورو به همراه دنیس اروبکو ، ماکالو را نیز در زمستان صعود کرد تا اولین و تنها صعود زمستانی ماکالو رقم بخورد.
سیمون مورو در سال 2011 بهمراه دنیس اروبکو و کوری ریچاردز گاشربروم 2 را صعود کرد تا عدد فتوحات خود در زمستان را به سه برساند .
این صعود اولین صعود یک کوه هشت هزار متری در پاکستان بود و اولین و آخرین صعود زمستانی در گاشربروم 2.
در سال 2012 و 2013 باز هم لهستانی ها موفق شدند گاشربروم 1 و برودپیک را هم در پاکستان صعود کنند تا 12 قله از 14 قله بالای هشت هزار متر در زمستان صعود شده باشد.
اما صعود سیزدهمین کوه هشت هزاری تاریخ نیز به نام سیمون مورو افسانه ای رقم خورد. او به همراه آلکس تکسیکن و علی سدپارا از پاکستان بعد از چندین تلاش ناموفق در سال های قبل موفق شد در سال 2016 کوه سرسخت نانگاپاربات را در زمستان صعود کند تا با چهار صعود زمستانی نامش را در تاریخ کوه نوردی دنیا برای همیشه جاودان سازد.
اکنون کوه k2 ملقب به کوهستان وحشی ، دومین و مشکل ترین کوه جهان تنها کوه بالای هشت هزار متریست که هنوز کسی موفق به صعود زمستانی آن نشده است. اما غیر ممکن غیر ممکن است …
عکس بالای صفحه: از چپ (دنیس اوروبکو ، سیمون مورو ، کوری ریچاردز) در اولین صعود زمستانی کوه گاشربروم 2
برگرفته از
استفاده از مطلب فوق فقط با ذکر نام وبسایت “بام ایران ، ۵۶۱۰ متر” مجاز است
دماوند ؛ دوازدهمین کوه مستقل دنیا
نویسنده: مسعود فرح بخش
ارتفاع سنجی یکی از بحث های مهم در مباحث علوم مهندسی ، ناوبری و ورزشی است. زمانیکه صحبت از ارتفاع می شود دو فاکتور اصلی را شامل می شود.
ارتفاع مطلق که شامل ارتفاع یک منطقه یا عارضه از سطح آب های آزاد است و ارتفاع نسبی که فاکتوری مهم در کوهنوردی و ورزش های کوهستانی است.
ارتفاع نسبی یا به انگلیسی Prominence کمیتی است که نشان دهنده برجستگی و وجه تمایز یک کوه و قله نسبت به اطراف خود است. تعریف های مختلفی برای اتفاع نسبی و نحوه اندازه گیری آن وجود دارد که هر یک در نهایت به یک عدد واحد می رسند:
- به یال های بین دو قله مجاور، خط الراس گفته می شود. پست ترین نقاط روی خط الراس ها را گردنه یا زین اسبی می گویند. به مرتفع ترین گردنه ی یک قله “گردنه کلیدی” گفته می شود. بر این اساس ارتفاع نسبی یک قله برابر است با اختلاف ارتفاع بین گردنه کلیدی تا قله کوه
- اگر فرض کنیم آب دریا به حدی بالا بیاید که قله مورد نظر کاملا از ارتفاعات اطرافش مستقل شود ، ارتفاع نسبی همان ارتفاع کوه از سطح فرضی آب است. بر اساس این تعریف گردنه کلیدی آخرین نقطه ای است که قبل از تبدیل قله به یک جزیره مستقل به زیر آب خواهد رفت.
- اگر ارتفاع نسبی یک کوه n متر باشد ، برای رسیدن به قله ای دیگر از روی قله مورد نظر ابتدا باید به اندازه n متر ارتفاع کم کرد.
- کوه ها در نقشه های توپوگرافی به شکل مجموعه ای از منحنی های تراز هستند که همدیگر را هرگز قطع نمی کنند. ارتفاع نسبی قله برابر است با اختلاف ارتفاع نوک قله با کم ارتفاع ترین منحنی تراز احاطه کننده این کوه در نقشه توپوگرافی به طوریکه این منحنی تراز قله ی دیگری را احاطه نکرده باشد.
همه تعاریف بالا به یک عدد واحد برای ارتفاع نسبی کوه ها ختم می شوند. در کوهنوردی ارتفاع نسبی فاکتوری مهم برای یک کوه است. هرچه ارتفاع نسبی یک کوه کمتر باشد آن کوه یا یک قله فرعی و یا یک کوه غیر مستقل است و کمتر مورد توجه کوهنوردان قرار می گیرد. همینطور بر عکس ، ارتفاع نسبی بالا برای یک کوه نشان دهنده این است که قله مورد نظر دارای اهمیت صعود است و بعنوان یک برجستگی متمایز و مشخص از فاصله های دور قابل تشخیص و مشاهده است.
طبق قرار داد های بین المللی ارتفاع نسبی کوه اورست بعنوان بلندترین نقطه زمین برابر با ارتفاع مطلق خود یعنی 8848 متر است.
بر اساس تعاریف ارتفاع نسبی قله جنوبی اورست با ارتفاع مطلق 8749 متر برابر با 11 متر است. همینطور ارتفاع نسبی کوه لوتسه چهارمین قله مرتفع دنیا با ارتفاع مطلق 8516 متر برابر با 610 متر است.
کوه k2 با ارتفاع مطلق 8611 متر که دومین کوه مرتفع دنیاست دارای ارتفاع نسبی 4017 متری است که نشان دهنده ی برجسته و متمایز بودن این کوه نسبت به کوه های اطراف خود است.
نکته جالب توجه و دارای اهمیت در فهرست کوه های مرتفع دنیا بر اساس ارتفاع نسبی ، جایگاه دوازدهم دماوند در این فهرست است.
بر اساس تعاریف ارتفاع نسبی کوه 5610 متری دماوند برابر با 4667 متر یعنی بالاتر از کوه های k2 , نانگاپاربات ، کانگجن چونگا و بسیاری از کوه های مرتفع دیگر است که از این نظر نشان دهنده برجستگی توده آتشفشانی دماوند نسبت به زمین های اطراف خود است که دلیل اصلی دیده شدن کوه دماوند از فاصله های بسیار دور نیز همین ارتفاع نسبی بالای دماوند است.
در این فهرست دماوند پس از کوه های اورست ، آکانکاگوآ در آرژانتین ، دنالی در آمریکا ، کلیمانجارو در تانزانیا ، وینسون در قطب جنوب ، البروس در روسیه ، مون بلان در آلپ ، دوازدهمین کوه برجسته و مستقل دنیاست.
منبع:
125 کوه مرتفع دنیا بر اساس ارتفاع نسبی