محیط زیست کوهستان، مصرف گرایی و حضور انسان
نویسنده: مسعود فرح بخش
روش منسوخ دامداری سنتی از عوامل تخریب گسترده محیط های طبیعی به ویژه مراتع بسیار ارزشمند در کوهستان است. یکی از آثار این تخریب ها که بخش بزرگی از آن به دلیل وجود تعداد بسیار زیاد و خارج از کنترل دام در این مراتع است، وقوع سیلاب های مخرب در نقاط کوهستانی است. سیلاب هایی که هر ساله تعدادشان در حال فزونی است و خسارت مالی و جانی بیشتری از خود بر جای می گذارند. حتی برخی سیلاب ها در 40 سال اخیر در نقاطی گزارش شده که هرگز سابقه ای از وقوع سیلاب در طول تاریخ در آن نقاط ثبت نشده بود. اما چرا؟ جواب ساده است. مصرف گرایی بیش از حد ما ایرانیان ارتباطی مستقیم با این تخریب ها دارد پس تا زمانی که در ابتدا سبک زندگی خود را تغییر ندهیم، تا زمانی که بی حساب و کتاب مصرف کنیم و دور بریزیم حتی اگر پسماند این مصرف را به اصولی ترین شکل ممکن تفکیک کنیم، نمی توانیم خود را دوستدار و دغدغه مند محیط زیست بنامیم!
از اهمیت مراتع برای انسان می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1. جذب روان آب های سطحی و انتقال آنها به سفرهای آب زیر زمینی
2. حفظ پویایی خاک و جلوگیری از فرسایش خاک و هجوم ریزگردها
3. کنترل سیلاب ها و بهمن های مخرب با تثبیت خاک
4. اکسیژن رسانی و تصفیه هوا
5. حفظ زیبایی بصری کوهستان
و…
عمده ترین عوامل تخریب مراتع نیز توسط انسان است که شامل موارد زیر است:
1. چرای بی رویه و بدون منطق دام
2. لگد کوب کردن و گسترش پاکوب ها توسط کوهنوردان، دوچرخه سواران، موتورها و خودروها دو دفرانسیل که هر یک خود را مالک کوهستان می دانیم و بیحساب و کتاب در گروه های بزرگ بی وقفه و در هفته های متوالی از یک مسیر و در یک سری کوه محدود وارد می شویم.
3. آتش سوزی ها یا حریق گسترده که در اغلب موارد عاملی انسانی دارند
اما آیا تخریب مراتع فقط به وجود دام و نیاز نامحدود انسان به گوشت قرمز محدود می شود؟ در انتها خدمت برخی دوستانی که خود را به خواب زدند هم باید عرض کنم که فرسایش خاک و نابودی مراتع نه فقط به دام بلکه به حضور انسان به اشکال مختلف هم مرتبط است. قطعا حضورهای خارج از کنترل، پشت سر هم، صعودهای سراسری و در تعداد بالا، صعودهای هرهفته از یک مسیر و در یک کوه، ورود بدون نظارت کوهنوردان و وسایل نقلیه و مواردی مشابه فرایند اینگونه تخریب ها را تسریع خواهد کرد.
این طناب را از هر سمتی دست بگیریم سر دیگر به خودمان متصل می شود، پس از خودمان شروع کنیم و برای حفظ کوهستان نیمه جان کشورمان کمی بیشتر فکر و مسئولانه تر رفتار کنیم
استفاده از مطلب فوق فقط با ذکر نام وبسایت “بام ایران ، 5610متر” مجاز است
هتل میلیون ستاره
نویسنده: مسعود فرح بخش
آسمان شب در اغلب کوه ها به دلیل دور بودن از آلودگی نوری شهرها و عدم حضور ابرها در ارتفاعات همواره با ستاره های بی شمار هر چشمی را به خود خیره می کند. دلیل اصلی قرارگیری بزرگ ترین و معروف ترین رصدخانه های دنیا در ارتفاعات نیز همین موضوع است. شاید اصطلاح “هتل میلیون ستاره” را شنیده باشید. این هتل مخصوص کوهنوردان و طبیعت گردانی است که کوله بر دوش به نقاط بکر و کوهستانی سفر می کنند و شب را در چادرشان زیر آسمان میلیون ستاره سپری می کنند. کوهنوردان در طی برنامه کوهنوردی امکان دسترسی به آسمان شب صاف و بدون آلودگی نوری دارند،،آسمان و مناظری که دیگر سالهاست برای خیلی از مردم شهرنشین غریبه و حتی فراموش شده است.
از همین جهت بر کوهنوردان به جهت لذت بردن بیشتر از آسمان شب و شناخت آن و همینطور برای جهت یابی با استفاده از ستارگان، واجب است که کمی در مورد دانش “نجوم” اطلاعات خود را بیشتر کنند تا از این آسمان میلیون ستاره بیشتر لذت ببرند.
برای شروع و برای شناخت آسمان منابع و مقالات متعددی وجود دارد اما شاید یکی از بهترین منابع که به زبانی ساده و گیرا ما را با آسمان بالاسر آشنا می کند، کتاب “نجوم به زبان ساده” نوشته مایر دگانی و ترجمه محمدرضا خواجه پور است. با خواندن این کتاب یا کتب و مقالات مشابه می توانیم بیش از قبل از بودن در این هتل میلیون ستاره لذت ببریم.
عکس: نمایی از مرکز کهکشان راه شیری بر فراز کوه کوک در نیوزلاند، در سمت چپ دو هاله نورانی مشخص است که به ابرهای ماژلانی بزرگ و کوچک معروف اند. این ابرها دو کهکشان در همسایگی کهکشان ما(راه شیری) هستند که به ترتیب 159هزار سال نوری و 199هزار سال نوری با ما فاصله دارند. این دو کهکشان در نیمکره جنوبی زمین قابل مشاهده هستند. نخستین اشاره مکتوب از ابرهای ماژلانی در کتاب صورالکواکب نوشته عبدالرحمن صوفی منجم ایرانی است.
استفاده از مطلب فوق فقط با ذکر نام وبسایت “بام ایران ، ۵۶۱۰ متر” مجاز است
چرا نباید به حیوانات وحشی غذا داد؟
نویسنده: مسعود فرح بخش
گردشگری مسئولانه به معنی رفتن به مقاصد گردشگری با برجای گذاشتن کمترین آسیب است. در این بین طبیعت گردی مسئولانه بخصوص در مناطق آسیب پذیری مانند طبیعت ایران بسیار حائز اهمیت است. زمانی می توان مسئولانه سفر کرد که با برنامه ریزی درست ، مطالعات کافی و در مقیاس کم وارد محیط طبیعی شویم و تمام جوانب سفرمان را در نظر بگیریم تا از خود ردی به جای نگذاریم.
یکی از مواردی که برای عموم طبیعت گردان دارای جذابیت است، مشاهده گونه های حیات وحش در دل طبیعت است . اما اصول و قوانین “طبیعت گردی مسئولانه” در این باره برای طبیعت گردان چهارچوب خاصی را در نظر میگیرد تا در زندگی گونه های مختلف جانوری خللی وارد نشود.
معمولا غذا دادن به حیوانات درون طبیعت می تواند یکی از تفریحات لذت بخش باشد . اما آیا می دانید این کار توسط گردشگران در اکثر پارک های ملی کشور توسعه یافته ممنوع است؟
در زیر هشت دلیل برای اینکه چرا نباید به گونه های حیات وحش غذا بدهیم آورده می شود. طبیعت گردی مسئولانه و عدم برجای گذاشتن رد پا در طبیعت در گرو همین رفتارهای ساده است.
1- مواد غذایی انسان ها به هیچ وجه مناسب رژیم غذایی حیوانات نیست و می تواند موجب صدمات گوارشی و بیماری های جدی به حیوانات شود. در این بین پرندگان از آسیب پذیر ترین گونه ها هستند.
2- غذا دادن به حیوانات باعث کاهش ترس طبیعی حیوانات از انسان ها می شود که در نتیجه موجب نزدیکی بیش از حد آنها به محیط زندگی انسان ها می شود و از عواقب این امر بروز تنش های اجتناب ناپذیر بین انسان و حیوان است.
3- غذا دادن به حیوانات توسط وسایل نقلیه و وارد شدن به زیستگاه آنها توسط این وسایل ، سبب کاهش ترس حیوانات از وسایل نقلیه و در نتیجه افزایش احتمال بروز تصادفات جاده ای می شود.
4- نزدیک شدن بیش از حد انسان ها به قلمرو و حریم امن حیوانات و عدم آگاهی به رفتار شناسی گونه های وحش بخصوص پستانداران، موجب افزایش برخوردهای خطرآفرین خواهد شد.
5- وابستگی حیوانات به غذای انسان می تواند باعث ترک زیستگاه طبیعی و وارد شدن به محیط زندگی انسان شود که این امر برای حیوان و انسان بسیار خطرآفرین خواهد بود.
6- در برخی از گونه ها تغذیه زیاد می تواند باعث افزایش تولیدمثل و در نتیجه افزایش جمعیت یک گونه جانوری خاص و در نتیجه برهم خوردن تعادل اکوسیستم شود. برای مثال سگ و گربه های رها در طبیعت و اطراف(فِرال – feral ) جزئی از حیات وحش نیستند اما تغذیه زیاد توسط حامیان باعث افزایش بی رویه جمعیت آنها شده است.
7- افزایش غذا و تغییر رژیم غذایی در برخی جانوران (به ویژه پرندگان) باعث اخلال در روند مهاجرت آنها می شود.
8- نزدیکی انسان به حیوان باعث افزایش احتمال مبتلا شدن به بیماری های مشترک انسان-حیوان می شود.
استفاده از مطلب فوق فقط با ذکر نام وبسایت “بام ایران ، ۵۶۱۰ متر” مجاز است
حال دماوند خوش نیست …
نویسنده: مسعود فرح بخش
13 تیر ماه هر سال روز ملی دماوند است. کوه دماوند بدون شک اصلی ترین نماد طبیعی این کهن سرزمین است.
دماوند ما به حدی زیبا و خاص است که شاید خود ما از آن بی خبر باشیم. از گذشته دور تا به امروز دماوند کوه نقش مهمی در ادبیات این مرز و بوم داشته و شاهد و ناظر اتفاقات مهمی در خود بوده است. اما این روزها به لطف ما کوهنوردان و به لطف کم کاری تمامی سازمان های مربوط این “دیو سپید پای در بند” حال و روز خوشی ندارد .
ما کوهنوردان دانسته و نادانسته در حال نابودی دماوند هستیم بی آنکه بدانیم دماوند به عنوان اصلی ترین نماد طبیعی این مرز و بوم میراث گذشتگان نیست بلکه امانتی است نزد ما برای آیندگان و باید بدانیم بعد ها تاریخ از ما بعنوان نابودگران نماد سرزمین آریایی یاد خواهد کرد.
کوه فوجی یاما در ژاپن یکی از معدود کوه های مخروطی شبیه دماوند است . کوه فوجی با اینکه حدود 2000 متر کوتاه تر از دماوند است اما با مدیریت درست ژاپنی ها (قشر کوهنوردی و دولت مردانش) هر ساله پذیرای میلیون ها گردشگر از سراسر جهان است که فقط به قصد صعود و یا دیدن و عکاسی از کوه فوجی وارد آن کشور می شوند اما تعداد توریست های خارجی برای دیدن دماوند چقدر است؟
هر یک از ما کوهنوردان وظایف ساده ای داریم که اگر آنرا رعایت می کردیم شاید حال و روز دماوند کمی بهتر می بود .
هر کوهنوردی وظیفه دارد که فقط از مسیر پاکوب استفاده کند چرا که در مسیر پاکوب به دلیل جابجایی مداوم خاک و کوبیده شدن توسط کوهنوردان گیاهی در آن قابل رشد نیست بنابراین کوهنوردان هرگز نبایست از مسیری غیر معمول صعود کنند و پاکوب جدیدی را از خود به جای بگذارند.
از چیدن و لگد کردن گیاهان در مسیر باید جدا خود داری شود چرا که حذف هر گیاه می تواند صدمات جبران ناپذیری به اکوسیستم منطقه وارد کند ، بعضا این صدمات در طول دراز مدت قابل مشاهده هستند. برای مثال حذف یک گیاهی مانند “اسپرس کوهی” که شبیه گون است می تواند باعث جابه جایی و از بین رفتن گونه های بسیاری از پروانه ها شود و این پروانه ها خود می توانند سبب بذر افشانی و بارور سازی محیط شوند. اگر این چرخه طبیعی جایی مختل شود بعد از چند سال متوجه کاهش پوشش گیاهی منطقه می شویم و این اتفاقی است که امروز در دماوند افتاده اما باید با اطلاع رسانی جلوی این کار را گرفت.
بر اساس مصوبه کارگروه محیط زیست فدراسیون کوهنوردی نصب هر گرونه بنر و نوشته در محیط های کوهستانی به ویژه در بارگاه سوم و قله دماوند ممنوع است. بسیار دیده ایم بنرهایی که توسط گروه های نادان در بارگاه سوم و در قله رها سازی می شود. ما کوهنوردان موظف هستیم تمامی بنرها و پارچه نوشته های خود را به پائین حمل کنیم. گروه هایی که بنرهای خود را در بارگاه و قله جا می گذارند نه تنها کاری خلاف عرف و فرهنگ کوهنوردی و محیط زیست انجام می دهند بلکه کارشان خلاف قانون است پس در صورت مشاهده بایستی تمامی این گروه ها و تیم ها از طریق رسانه های مجازی و سایر رسانه ها به دیگران معرفی شوند.
حتی المقدور کوهنوردان می بایست کمترین استفاده را از مسیرهای شن اسکی داشته باشند . در مسیر های شن اسکی ، خاک به دلیل جا بجایی هرگز فرصت احیا پیدا نمی کند و این کار باعث مردن و نابودی خاک آن منطقه می شود.
یکی دیگر از کارهایی که منجر به نابودی دماوند شده است به جا گذاشتن حجم وسیعی از فضولات انسانی در منطقه به ویژه اطراف بارگاه سوم است. در پارک های ملی آمریکا در بدو ورود کیسه های مخصوصی به گردشگران داده می شود که بایستی تمامی فضولات انسانی خود را از طریق آنها از پارک خارج کنند و در صورت رعایت نکردن این موضوع جریمه هایی گریبان گردشگران را خواهد گرفت.
فضولات انسانی در طبیعت بین 20 تا 30 روز زمان می برد تا جذب خاک شود و به دلیل وجود نیترات اگر وارد آب های زیر زمینی شوند باعث بروز آلودگی هایی می شوند. شاید وقتی صحبت از فقط چند ده انسان باشد این فضولات نقشی در آلودگی منابع آب زیر زمینی نداشته باشند اما زمانیکه صحبت از چند هزار کوهنورد است که در طول یک فصل وارد منطقه می شوند ، قضیه شکل بسیار جدی و بحرانی به خود می گیرد. این را اضافه کنید که بسیاری در این بین فضولات خود را بر روی سنگ رها می کنند و نه تنها مدت زمان بیشتری برای تجزیه لازم است بلکه آلودگی های محیطی را نیز سبب می شوند.
نکته بعدی رها سازی حجم انبوه زباله در مسیر به خصوص در پناهگاه ها و جان پناه های مسیر و به طور خاص در بارگاه سوم دماوند است. بزرگ ترین خیانتی که ما کوهنوردان در حق دماوند کردیم رهاسازی زباله های خود به دلیل خستگی ، ناتوانی و یا نا آگاهی درمحیط دماوند بود و هست.
هر کوهنوردی “وظیفه” دارد زباله خود را حتی بیش از آن چیزی که تولید کرده به پائین منتقل کند. هیچ نهادی مسئول پائین آوردن زباله های دماوند نیست و هر سال اگر مشاهده می کنیم زباله ها به پائین دست منتقل می شوند ، در واقع این حاصل بی مسئولیتی ما کوهنوردان است که دیگران را به زحمت می اندازد.
انتقال زباله ها به پائین دست خود نیز داستانی دارد . در واقع به دلیل عدم نظارت درست در سیستم دفع پسماند شهری حتی بسیاری از زباله هایی که ما با خود به پائین دست حمل می کنیم(به ویژه در مناطق شمال کشور) توسط نهادهای مربوط در آن شهر یا روستا جمع می شوند و اکثرا در جنگل ها و دشت های شمال کشور رها سازی می شوند . بنابراین کوهنوردانی که از شهرهای بزرگ زباله های خود را به پائین حمل می کنند وظیفه دیگری دارند که به مانند انتقال زباله از ارتفاع به پائین بسیار مهم است و آن اینکه زباله ی خود را می بایستی تا شهر محل سکونت حمل کنند و در آنجا رهاسازی کنند.
اما در آخر ، حال که هیچ نهادی وظیفه ورود و خروج کوهنوردان به منطقه را به عهده نمی گیرد ، ما کوهنوردان خود وظیفه داریم که ورود و خروج به منطقه را مدیریت کنیم و حتی المقدور در روزهای شلوغ سال وارد منطقه نشویم. باید این واقعیت را قبول کنیم که کوه بزرگی مانند دماوند ظرفیت محدودی برای پذیرایی از کوهنوردان در طول یک دوره ای خاص دارد بنابراین با مدیریت زمان ورودمان به منطقه از شلوغی و ازدحام بیش از حد و در نتیجه تبعات حاصل از این ازدحام که تاحدی اجتناب ناپذیر است در دماوند جلوگیری کرده ایم.
به امید روزی که همه ما در مقابل این امانت بزرگی که نزد ما برای آیندگان است مسئولیت پذیر باشیم و صرفا صعود خود به دماوند را افتخار ندانیم ، بلکه حفظ این امانت و بهبود شرایط حاکم بر پیکره ی زخمی دماوند را نیز افتخار بدانیم و از آن یاد کنیم.
و در انتها قصیده “دماوندیه ” از ملک الشعرای بهار که خواندنش خالی از لطف نیست
ای دیو سپید پای در بند! — ای گنبد گیتی! ای دماوند!
از سیم به سر یکی کله خود — ز آهن به میان یکی کمر بند
تا چشم بشر نبیندت روی — بنهفته به ابر، چهر دلبند
تا وارهی از دم ستوران — وین مردم نحس دیومانند
با شیر سپهر بسته پیمان — با اختر سعد کرده پیوند
چون گشت زمین ز جور گردون — سرد و سیه و خموش و آوند
بنواخت ز خشم بر فلک مشت — آن مشت تویی، تو ای دماوند!
تو مشت درشت روزگاری — از گردش قرنها پس افکند
ای مشت زمین! بر آسمان شو — بر ری بنواز ضربتی چند
نی نی، تو نه مشت روزگاری — ای کوه! نیم ز گفته خرسند
تو قلب فسردهٔ زمینی — از درد ورم نموده یک چند
شو منفجر ای دل زمانه ! — وآن آتش خود نهفته مپسند
خامش منشین، سخن همی گوی — افسرده مباش، خوش همی خند
ای مادر سر سپید! بشنو — این پند سیاه بخت فرزند
بگرای چو اژدهای گرزه — بخروش چو شرزه شیر ارغند
ترکیبی ساز بیمماثل —معجونی ساز بیهمانند
از آتش آه خلق مظلوم — وز شعلهٔ کیفر خداوند
ابری بفرست بر سر ری — بارانش ز هول و بیم و آفند
بشکن در دوزخ و برون ریز — بادافره کفر کافری چند
ز آن گونه که بر مدینهٔ عاد — صرصر شرر عدم پراکند
بفکن ز پی این اساس تزویر — بگسل ز هم این نژاد و پیوند
برکن ز بن این بنا، که باید — از ریشه بنای ظلم برکند
زین بیخردان سفله بستان — داد دل مردم خردمند