نوشته‌ها

ارنست شَکِلتون؛ پیشگام در عصر اکتشاف جنوبگان

ویژگی یک اکوکمپ

نویسنده: مسعود فرح بخش

با توجه به افزایش علم و آگاهی عمومی در جامعه چند سالی است که بحث های حفاظت از محیط زیست نیز در بین عموم مردم مطرح می شود. با گسترش طبیعت گردی یا اکوتوریسم در بین مردم و لزوم ساخت و تجهیز زیر ساخت های گردشگری عبارت توسعه پایدار نیز به ادبیات گردشگری و محیط زیست وارد شده است. عبارت توسعه پایدار اولین بار در دهه 80 میلادی توسط سازمان جهانی حفاظت از طبیعت (IUCN) مطرح شد؛ توسعه پایدار به عبارت ساده یعنی ایجاد یک تعادل بین توسعه و حفظ محیط زیست.
از این رو چند سال بعد ایده ساخت و ایجاد اکوکمپ ها و اکولوژها به عنوان یکی از راه های رسیدن به توسعه پایدار مطرح شد. اکولوژها اقامت گاه های دائمی کاملا سازگار با محیط زیست هستند که در مناطق طبیعی ایجاد می شوند و اکوکمپ ها نمونه مشابه اکولوژها هستند با این تفاوت که در فصل هایی از سال از منطقه جمع آوری می شوند به عنوان مثال اکوکمپ های کویری باید در فصل تابستان جمع آوری شوند و محیط فرصت بازسازی پیدا کند و اکوکمپ های کوهستانی نیز در فصل زمستان
ایده ایجاد اکوکمپ ها و اکولوژها ایده جدیدی نیست اما نحوه مدیریت و نحوه اجرای این پروژه ها بسیار حائز اهمیت است.
اما یک اکوکمپ چیست و چه ویژگی هایی باید داشته باشد؟
اکوکمپ یک اقامتگاه موقت در مناطق بکر طبیعی است که باید کاملا سازگار با محیط زیست باشد، سازگاری با محیط زیست یک عبارت کیفی و سلیقه ای نیست که هرشخصی با توجه به سلیقه، دانش و آموخته های خود آن را انجام دهد و سپس ادعا کند کاملا سازگار با محیط زیست رفتار کرده است بلکه چهارچوب مشخصی دارد. اکوکمپ ها در دنیا باید تعدادی از استانداردهای بین المللی را دارا باشند برای مثال استاندارد Iso 9000 که یک استاندارد مدیریت کیفیت است، استاندارد Iso 14000 که یک استاندارد مدیریت محیطی است و استاندارد Iso 14001 که یک استاندارد محیط زیستی است. این استانداردها یک چهارچوب فعالیتی مشخص برای یک اکوکمپ ترسیم می کند و عمل به آنها می تواند باعث شود که یک کمپ موقت به یک اکوکمپ سازگار با محیط زیست تبدیل شود. متاسفانه در کشور ما بیشتر گروه ها و ارگان ها زمانی که تصمیم به انجام فعالیت محیط زیستی می گیرند اولین و تنها کاری که انجام می دهند جمع آوری زباله ها است ولی درواقع این اولین، ساده ترین و بدیهی ترین چیزی است که می توان پیاده کرد!
برخی از ویژگی هایی که بر طبق استاندادهای بالا اکوکمپ ها ملزم به رعایت آن هستند عبارتند از:

– طراحی اکوکمپ ها باید به گونه ای باشد که کاملا سازگار با محیط اطراف باشد و کمترین میزان تولید دی اکسید کربن را داشته باشد

– اکوکمپ ها از انرژی های تجدید پذیر استفاده می کنند، انرژی خورشید و انرژی باد از موارد کاملا مناسب برای استفاده هستند، یک اکوکمپ برای تهیه انرژی خود به هیچ وجه از سوخت های نفتی استفاده نمی کند

– اکوکمپ ها به پوشش گیاهی و محیط اطراف آسیبی وارد نمی کنند، عموم اکوکمپ ها دارای مسیرهای گذر مشخص هستند تا کمترین آسیب به خاک و پوشش گیاهی وارد شود

– اکوکمپ ها کاملا منطبق با فضای اطراف هستند و با موادی که همرنگ محیط اطراف هستند برپا می شوند تا کمترین آسیب را به پوشش جانوری اطراف وارد کنند

– اکوکمپ ها بر استفاده از نیروی کار از جوامع محلی تاکید دارند و از این جهت باعث ایجاد اشتغال در جامعه محلی می شوند

– اکوکمپ ها کمترین میزان زباله را باید تولید کنند، ظروف یکبار مصرف در آنها استفاده نمی شود و زباله ها از همان ابتدا تفکیک می شود و سپس وارد چرخه بازیافت می شوند

– اکوکمپ ها از مواد شوینده طبیعی و سازگار با محیط زیست استفاده می کنند، معمولا آب مورد استفاده در اکوکمپ ها بعد از یکبار استفاده مجدد به قصد استفاده های دیگر به چرخه باز می گردد

– اکوکمپ ها از توالت های خشک بهره می برند، فضولات انسانی بعد از هربار دفع توسط خاک اره پوشیده می شوند و مخازن توالت ها بعد از پر شدن از محیط طبیعی خارج می شود و مخازن جدید جایگذاری می شود بنابراین هیچ اکوکمپی فضولات انسانی خود را در طبیعت جا نمی گذارد

و…

بنابراین اگر هر کمپ موقتی این شرایط را دارا بود می تواند نام “اکوکمپ” را یدک بکشد و در غیر این صورت صرفا یک کمپ موقت خواهد بود و نه چیزی بیشتر

عکس بالا: اکوکمپ ماترهورن در سوئیس که سه ماه در سال دایر می شود

 

 

“استفاده از مطلب فوق فقط با ذکر نام و لینک وبسایت بام ایران مجاز است”

 

سفر به سه قطب زمین

نویسنده: مسعود فرح بخش
سه قطب زمین عبارتند از جنوبی ترین نقطه زمین در قطب جنوب، شمال ترین نقطه زمین در قطب شمال و مرتفع ترین نقطه زمین در نوک کوه اورست
سفر به این سه نقطه یکی از کارهای چالش انگیز برای ماجراجویان است، سر ادموند هیلاری اولین کسی بود که توانست به این سه نقطه سفر کند البته او بر فراز قطب شمال فقط پرواز کرد.
در 6 آپریل 1985 عده ای از ماجراجویان بزرگ دنیا در سفر اکتشافی از فراز قطب شمال پرواز کردند. در این سفر استیو فاست اولین فردی که با بالن به دور دنیا سفر کرد، پاتریک مارو اولین فردی که هفت قله مرتفع هفت قاره سفر کرد، سر ادموند هیلاری اولین کسی که به قله اورست صعود کرد، پیتر هیلاری فرزند سر ادموند هیلاری و نیل آرمسترانگ اولین انسانی که بر روی کره ماه قدم گذاشت همراه بودند. شاید هیچ زمانی در طول تاریخ بشر این تعداد انسان ماجراجو در یک لحظه در یک نقطه جمع نشده باشند
عکس بالا بعد از پرواز از روی مدار 90 درجه شمالی گرفته شده
به ترتیب از چپ: پیتر هیلاری، ادموند هیلاری، مایک دان(مدیر پروژه) و نیل آرمسترانگ

 

“استفاده از این مطلب فقط با ذکر نام و لینک وبسایت بام ایران مجاز است”

معجزه در قراقروم

نویسنده: مسعود فرح بخش

13 ژوئیه 1977 حماسه ای در کوه های قراقروم به وقوع پیوست. کوه سرسخت و غیرقابل صعود تا آن زمان “بینتها براک” یا معروف به کوه آدمخوار به ارتفاع 7285 متر در قراقروم بعد از دو تلاش ناموفق در 1971 و 1973 سرانجام توسط تیم کوهنوردی بریتانیا صعود شد. همه اعضای تیم تا قله غربی و دو کوهنورد نامدار جهان کریس بانینگتون و دوگ اسکات تا قله اصله این کوه بسیار دشوار صعود کردند. اما داستان معجزه از اینجا شروع شد، درست در اولین فرود با طناب از قله هر دو پای دوگ اسکات دچار شکستگی شد. خورشید در حال غروب بود و آنها فقط توانستند با فیکس کردن طناب یک شب در زیر قله و 2700 متر بالاتر از کمپ اصلی بدون آب و غذا و سرپناه، بیواک کنند. صبح بعد دو نفر از اعضای تیم به آنها ملحق شدند اما ناگهان طوفان بسیار سختی به وقوع پیوست، آنها یک غار برفی حفر کردند و دو شب داخل این غار سپری کردند. روز سوم علی رغم ادامه طوفان خود را تا قله غربی رساندند. 100 متر صعود حدود شش ساعت زمان برد و در زیر قله قله غربی غار برفی دیگری درست کردند و در آن مستقر شدند.

روز بعد در حالیکه هم طوفان ادامه داشت هم با سرعت بسیار آهسته در حال پایین آمدن بودند، 20 متر سقوط منجر به شکستن دو دنده کریس بانینگتون شد. در این روز آنها خود را به چادرهایشان در کمپ بالا رساندند، شش روز گذشت، طوفان با شدت ادامه داشت، یک مصدوم با دو پای شکسته، یک مصدوم با دو دنده شکسته، بدون آب و غذا با کیسه خواب های خیس و هنوز در ارتفاعی حدود 6400 متر!

از معروفترین عکسهای تاریخ کوهنوردی، دوگ اسکات با دو پای شکسته در حال فرود از کوه بینتها براک ملقب به آدمخوار

از معروفترین عکسهای تاریخ کوهنوردی، دوگ اسکات(نفر نزدیک به دوربین) با دو پای شکسته در حال فرود از کوه بینتها براک ملقب به آدمخوار

آنها دو شب در چادر ماندند تا طوفان کمی فروکش کرد، اسکات بر روی زمین می خزید و روی زانوها حرکت می کرد، بانینگتون قادر به استفاده از یک دست خود نبود، هم چنین او قادر به صحبت کردن هم نبود و نفس کشیدن برایش دشوار بود. آنتونیو یکی از اعضای همراه گروه به کمپ اصلی رسید اما درست چند ساعت قبل اعضای تیم در کمپ اصلی به گمان اینکه این نفرات بر اثر نبود غذا و بدی هوا مرده اند کمپ را ترک کرده بودند و فقط یک نامه باقی گذاشتند:
“اگرچه بعید است این نامه را بخوانید اما ما برای کمک به شهر رفته ایم”
آنتونیو برای رسیدن به گروه راهی شد و کریس و دوگ پنج روز دیگر در کمپ اصلی ماندند، بعد از 5 روز هلی کوپتر کوچکی از اسکاردو رسید، قرار شد دوگ اسکات ابتدا به اسکاردو منتقل شود و سپس هلیکوپتر بازگشته و کریس بانینگتون را با خود ببرد، هلیکوپتر اما در هنگام فرود در اسکاردو دچار حادثه شد وقادر به پرواز مجدد نبود، کریس بانینگتون یک هفته دیگر منتظر ماند تا کمک برسد و او نیز نجات پیداکند.

دوگ اسکات با دو پای شکسته در کوه بینتها براک

دوگ اسکات با دو پای شکسته در کوه بینتها براک

داستان نجات این دو در کوه بینتها براک یکی از معروف ترین داستانهای بقای کوهنوردان در زمان حادثه در تاریخ کوهنوردی جهان است.
کوه بینتها براک برای دومین بار 24 سال بعد یعنی در سال 2001 صعود شد و سومین صعود این کوه نیز در سال 2012 به وقوع پیوست.

منبع:

climbing.com

ویکیپدیا

 

“استفاده از مطلب فوق فقط با ذکر نام و لینک وبسایت بام ایران مجاز است”

بزرگ مانند یرزی کوکوچکا

⁠⁣⁣نویسنده: مسعود فرح بخش

چرا مانند یرزی کوکوچکا در تاریخ کوهنوردی دنیا تکرار نشد؟ کوهنورد بزرگ دوران یرزی کوکوچکا با انجام صعود های شاخص در هیمالیا همواره مورد تحسین سایر کوهنوردان است. دومین فاتح همه کوه های هشت هزاری با انجام کارهای خارق العاده و نو در کوه های سر به فلک کشیده از خود میراث گرانبهایی را بر جای گذاشته است. زمستان، مسیرهای نو، کمبود امکانات و تجهیزات، فقر، فضای بسته سیاسی و اجتماعی کشورش لهستان در آن سالها و سایر دشواری های موجود جلودار او نبود. در وصف بزرگی او می توان بسیار سخن گفت اما شاید زمستان 1985 اوج نبوغ و مهارت او را بر همگان آشکار سازد. سی و سه سال قبل در زمستان 1985 او کاری را انجام داد که هیچ کوهنوردی حتی برای رسیدن به این مهم تلاش هم نکرد. یرزی کوکچکا در حد فاصل 21 ژانویه 1985 تا 15 فوریه همان سال یعنی در زمانی کمتر از یک ماه دو کوه داهولاگیری و چوآیو را در زمستان صعود کرد. صعود به دو کوه هشت هزاری در زمستان و کمتر از یک ماه یکی از کارهای دست نیافتنی تاریخ کوهنوردی است. داستان صعود دو کوه هشت هزاری در یک فصل همه اسطوره و حماسه های داستانی را به حقیقت تبدیل کرد و میراثی جاودان از این کوهنورد فقید همه دوران بر جای گذاشت. زمستان 1985 در هیمالیا به ما پاسخ خواهد داد که چرا مانند یرزی کوکوچکا در تاریخ کوهنوردی دنیا تکرار نشد.

عکس اصلی : یرزی کوکوچکا در اولین صعود زمستانی تاریخ کوه داهولاگری در زمستان 1985

“استفاده از مطلب فوق فقط با ذکر نام و لینک وبسایت بام ایران مجاز است”

داستان مجسمه دربند؛ از شایعه تا واقعیت

⁠⁣⁣داستان مجسمه کوهنورد در میدان دربند و ابتدای مسیر کوهنوردی قله توچال چیست؟ شایدبارها متن مربوط به داستان مجسمه دربند را خوانده باشید اما یک بار دیگر از اول موضوع را بررسی می کنیم تا شایعات و واقعیات این موضوع از هم جدا شود. متن زیر نوشته ای است که سالهاست در گروه ها کپی می شود:

“حدودا زمستان 50 سال پیش، هواپیمای حامل یک گروه آمریکایی در کوه های شمال تهران سقوط می کند ، ابتدا یک چترباز آلمانی را برای نجات آمریکایی ها م یفرستند اما او هم چترش به صخره ها گیر میکند و آویزان باقی میماند، در آن زمان یکی از کار آمدترین نیروهای ویژه ، استاد چتر ، کایت و کوهنوردی ارتش گروهبان” امیر شاه قدمی ” برای نجات جان این گروه انتخاب می شود، او قهرمانانه تمامی گروه را نجات میدهد و در آن زمان از طرف کِنِدی ریس جمهور وقت آمریکا مدال شجاعت به او اعطا میگردد و توسط شاه ایران هم از او تقدیر بعمل می آید و به پاس این عملیات شجاعانه مجسمه او ساخته و تا کنون حدود ۵۰ سال است که در میدان دربند تهران نصب گردیده”

⁣در ابتدای متن آمده است زمستان 50 سال پیش هواپیمای یک گروه آمریکایی در کوه های شمال تهران سقوط می کند.

هیچ شواهدی مبنی بر سقوط هواپیما در کوه های شمال تهران در هیچ دوره ای وجود ندارد چرا که اگر چنین بود بقایایی از لاشه آن باید پیدا می شد

اما با مراجعه به اسناد تاریخی متوجه می شویم که در 31 ژانویه 1962 (11 بهمن 1340) در غرب ایران و در کوه های زردکوه بختیاری یک هواپیمای نظامی آمریکایی که از خراسان عازم مسجد سلیمان بود سقوط می کند.

با جستجوی نام گروهبان امیر شاه قدمی متوجه می شویم که او نشان شجاعت را از طرف دولت آمریکا دریافت کرده است. در سایت the hall of valor که تمام اطلاعات مربوط به افرادی که انواع نشان های ملی و نظامی از ایالت متحده را دریافت کرده اند در مورد گروهبان امیر شاه قدمی و این اتفاق چنین نوشته شده است:
“تیمی از نظامیان ایران از جمله گروهبان امیر شاه قدمی با علم به شرایط بسیار سخت کوهستان در ارتفاع 12500 فوت(حدود 3800متر) جایی که تا 40 متر برف و هوایی بسیار سرد و خشن وجود داشت برای بازگردندان پیکر قربانیان این حادثه تلاش می کنند و در نهایت موفق به نجات دو نظامی آمریکایی می شوند. آنها با هلیکوپتر به محل حادثه اعزام می شوند و این عملیات طاقت فرسا حدود یک هفته طول می کشد”
با توجه به اینکه این در متن صحبتی از چترباز آلمانی نمی شود اما خود امیر شاه قدمی در مصاحبه عنوان کرد چتر بازی از آلمان برای کمک آمد و چترش در صخره ای گیر کرد. اینکه چگونه یک نظامی آلمانی برای نجات نظامیان آمریکایی انتخاب می شود جای سوال دارد و صحت این گفته چندان مشخص نیست.
طبق شنیده ها از نزدیکان سایر افراد حاضر در آن عملیات، نظامیان سقوط کرده که تعدادشان 8 نفر بود جز چتربازان ارتش آمریکا بوده اند و در هنگام سقوط یکی از آنها با چتر به بیرون می پرد و چترش در صخره ای گیر می کند تا تیم نظامیان ایرانی از راه برسند و او را نجات دهند

به پاسداشت خدمات امیر شاه قدمی و برای نزدیکی هر چه بیشتر ارتش دو کشور نشان شجاعت از طرف ارتش آمریکا حدود یک سال و نیم بعد در تیر ماه 1342 به او اعطا می شود.

مجسمه کوهنورد سربند در توچال

در متن مربوط به مجسمه کوهنورد می خوانیم که به دلیل موفقیت در این عملیات امداد، مجسمه امیر شاه قدمی در میدان سربند تهران نصب شد در صورتیکه طبق تاریخچه نوشته شده در پای مجسمه، این اثر در سال 1337 و سه سال قبل از ماجرای سقوط هواپیما در زردکوه نصب شد. برای ساخت این مجسمه، امیر شاه قدمی فقط به عنوان الگو از طرف ارتش انتخاب شد و هشت ماه هر روز ساعت ها ژست می گرفت تا مجسمه ساخته شود. جنس اولیه مجسمه از گچ بود و در سال اول نصب قسمت هایی از آن از بین رفت، سپس در سال 1341 مجدد از روی مجسمه قبلی یک نمونه سیمانی با روکش مسی رنگ از طرح قبلی ساخته و در محل فعلی مجسمه نصب شد.

امیر شاه‌قدمی (معروف به شاه‌بابا) در سال 1309 در قوچان متولد شد. او سال‌ها مربی کوهنوردی، چتربازی و اسکی بود. شاه‌قدمی در 17 سالگی وارد ارتش شد. او با درجه سرجوخه وارد ارتش شد و با درجه استواریکم بازنشست شد. امیر شاه قدمی در سال1391 به علت کهولت سن از دنیا رفت.

 

“استفاده از مطلب فوق فقط با ذکر نام و لینک وبسایت بام ایران مجاز است”

اولین صعود زمستانی اورست

نویسنده: مسعود فرح بخش

در یادبود صعود تاریخی کریستف ویلیچکی و لزک سیچی در فصل زمستان به بام دنیا

صعود به یک کوه هشت هزار متری چالشی بزرگ است اما صعود به این کوه در فصل زمستان چالشی به مراتب بزرگ تر است. ترکیب سرمای زمستان با تمام سختی های موجود در صعودهای هشت هزاری نیاز به عزمی بلند و شجاعتی مثال زدنی و توانی بالاتر از حد معمول بشر دارد.
کوه های هیمالیا با اینکه میلیون ها سال قبل پدیدار شدند اما نقشه برداری آن ها تا قبل از قرن نوزدهم انجام نشد و تلاش برای صعود به آن ها از اواخر قرن نوزده و اوایل قرن بیست شکلی جدی به خود گرفت. پیشرفت تکنولوژی و افزایش مهارت های کوهنوردی نهایتا در دهه پنجاه میلادی به بار نشست و اولین کوه هشت هزاری تاریخ یعنی آناپورنا با موفقیت صعود شد. در طی دو دهه کشورهای مختلف با افتخار پرچمشان را بر بلندای قلل جهان به اهتزاز در آوردند اما شرایط داخلی و خسته از جنگ جهانی دوم در کشور لهستان اجازه نمی داد که آن ها جایی بیشتر از کوهستان تاترا درون کشوران کوهنوردی کنند. تاترا برای مردان لهستانی پنجره ای بود به سمت موفقیت در همالیا چرا که سر انجام در دهه هفتاد آنها موفق شدند که پا را از تاترا فراتر بگذارند و افق های جدیدی به رویشان باز شد. در سال 1973 طی یک سفر اکتشافی و اکسپدیشن ملی مردانی سرسخت از لهستان به رهبری پدر مکتب هیمالیانوردی لهستان، آندری زاوادا موفق به صعود زمستانی کوه 7690 متری نوشاخ در رشته کوه هندوکش در افغانستان شدند. اولین اکسپدیشن رسمی زمستانی در کوه های مرتفع و بالاترین ارتفاعی در دنیا که مردانی در زمستان موفق به قدم گذاشتن بر روی آن شدند. آنها سرمست از این پیروزی در سال بعد چالشی بزرگ تر را برای خود رقم زدند و در زمستان راهی لوتسه شدند. مردان لهستانی به رهبری آندری زاوادای بزرگ در زمستان 1974 تا ارتفاع 8200 متری کوه لوتسه صعود و به جهانیان اثبات کردند که حتی در زمستان می شود به ارتفاعی بالاتر از 8000 متر نیز صعود کرد. آنها در آن برنامه حتی تمایل به صعود اورست را نیز داشتند که با مخالفت دولت نپال روبرو شد. مخالفتی که تا سال 1979 پابرجا بود تا اینکه در یک اکسپدیشن بزرگ و ملی دیگر این مردان یخی به سرپرستی آندری زاوادا راهی اورست، بام دنیا شدند. در 17 فوریه 1980 درساعت 2:40 به وقت محلی پیامی توسط کریستف ویلیچکی به کمپ اصلی اورست مخابره شد
” ما روی قله هستیم” و این چنین بود که جنگجویان یخی لهستانی نامشان در تاریخ کوهنوردی جهان جاودانه شد…

صعود زمستانی به اورست، اولین صعود زمستانی یک کوه هشت هزار متری و بالاترین ارتفاعی بود که مردانی در زمستان بر آن گام گذاشتند…

عکس: لزک سیچی و کریستف ویلیچکی در جشن صعود درون کمپ اصلی اورست بعد از اولین صعود زمستانی تاریخ این کوه

جنگجویان یخی (کلیک کنید)
https://t.me/iran5610/570

رهبر جنگجویان یخی (کلیک کنید)
https://t.me/iran5610/827

صعود زمستانی به k2؛ شاید وقتی دیگر (کلیک کنید)
https://t.me/iran5610/955

استفاده از مطلب فوق فقط با ذکر نام و لینک وبسایت بام ایران مجاز است

تراژدی و حماسه سقوط پرواز 571 در کوهستان

⁠⁣⁠⁣⁣نویسنده: مسعود فرح بخش

سقوط پرواز شماره 571 نیروی هوایی اروگوئه یکی از معروف ترین و بحث برانگیز ترین حوادث تاریخ هوانوردی جهان است. این پرواز در 13 اکتبر 1972 با 45 سرنشین در کوه های آند سقوط کرد. اما چیزی که این سانحه را با همه سوانح تاریخ هوانوردی متفاوت می کند، پیدا شدن و زنده ماندن 16 سرنشین این هواپیما در 23 دسامبر 1972 یعنی دو ماه و ده روز بعد از سقوط است.در روز سیزده اکتبر 1972 تیم آماتور راگبی از اروگوئه برای مسابقه به سمت شیلی پرواز می کند. در حین پرواز به دلیل عدم وجود دید کافی و البته محدودیت امکانات راداری آن دوره هواپیما به کوه های آند برخورد می کند. در لحظه برخورد دم هواپیما جدا میشد و بدنه بعد از برخورد به کوه به سمت پایین سر می خورد و با برخورد به تخته سنگی متوقف می شود. دوازده نفر از مسافران در همان لحظه برخورد در دم فوت می کنند. در ساعت های اولیه هم شش نفر به دلیل شدت جراحات و سرمای کوهستان جان می دهند و 27 نفر باقی می مانند که حال برخی وخیم بود. از این لحظه به بعد فاجعه برای بازماندگان پرواز 571 به نحو دیگری ادامه یافت. بعد از سقوط کشورهای شیلی و آرژانتین همزمان عملیات تجسس را بر روی کوه های آند آغاز می کنند و بعد از هشت روز هیچ اثری از هواپیمای سقوط کرده پیدا نمی کنند تا عملیات تجسس متوقف شد.بازماندگان حادثه روزها و هفته ها در شرایط بد و فلاکت باری زنده می مانند و البته در این مدت چند تن دیگر نیز جانشان را از دست می دهند. مسافران که هیچ گونه تجهیزاتی برای مقابله با سرما و گرسنگی نداشتند دست به ابتکارات عجیبی برای زنده ماندن زدند.
آنها به سختی توانستند برف آب کنند و جیره غذایی آنها فقط چند شکلات و مقداری غذای پیش افتاده بود. آنها حتی از بقای چرم لباس و چمدان ها و پارچه های صندلی های هواپیما تغذیه کردند. گروه شب ها را برای در امان ماندن از سرما در لاشه هواپیما سپری می کرد. در یکی از شب ها بهمن تمام لاشه را مدفون می کند و نفرات سه شبانه روز در زیر بهمن درون لاشه مدفون بودند تا اینکه سرانجام در آستانه خفگی توانستند با حفر برف به بیرون برسند.
بعد از هفته ها گرسنگی شدید و نبود امکانات کافی اما آنها شاید یکی از سخت ترین تصمیم هایی که هر انسانی می تواند را گرفتند. آنها از شدت گرسنگی بعد از هفته ها مجبور شدند از بقایای اجساد باقی ماندگان تغذیه کنند تا زنده بمانند. ⁣گرسنگی، سرما و برف کوری نفرات سرانجام دو تن از اعضای گروه به نام های ناندو پارادا و روبرتو کانه سا را متقاعد کرد که گروه را ترک کنند و برای کمک کاری کنند. آنها تصمیم گرفتند برای کمک به سمت شرق یعنی جایی که تصور می کردند کشور شیلی است بروند. ناندو و روبرتو بعد از دوازده روز کوهنوردی بدون امکانات از میان کوه های سر به فلک کشیده و یخچال های عظیم آند در کنار رودخانه ای چند گاو را دیدند. ناگهان در کنار گاوها یک اسب همراه با یک سوار را نیز مشاهده کردند. آنها ابتدا فکر کردند که توهم است اما این واقعیت داشت. سرجیو کاتالان روستایی و چوپانی بود که آنها را پیدا کرد. سرانجام خبر زنده ماندن آنها به دولت شیلی رسید و چند هلیکوپتر به محل لاشه هواپیما اعزام شد و 14 مسافر دیگر نیز نجات پیدا کردند. خبر این اتفاق در آن روزها کل جراید جهان را پر کرد و تعداد زیادی از مردم کنجکاو و خبرنگاران راهی منطقه شدند. بین مردم شایعات بسیار عجیبی در مورد این شانزده نفر شکل گرفته بود و دولت شیلی برای جلوگیری از هر گونه کنجکاوی تمام بقایای هواپیما را در منطقه سوزاند و فقط یک بنای یادبود ساده در محل سقوط هواپیما نصب شد.
بعدها از داستان این حادثه چندین کتاب نوشته و چندین فیلم ساخته شد.
عکس: ناندو پارادا(چپ) و روبرتو کانه سا(راست) به همراه سدجیو کاتالان(ایستاده) بعد از نجات

منبع مطلب از ویکیپدیا

کانال تلگرام بام ایران(کلیک کنید)

استفاده از مطلب فوق فقط با ذکر نام و لینک وبسایت بام ایران مجاز است

الیزابت روول؛ کوهنورد سبک آلپی

نویسنده و مترجم: مسعود فرح بخش

⁣الیزابت روول(elisabeth revol) متولد 1980 در فرانسه است. او به دلیل سبک کوهنوردی آلپی در بین جامعه کوهنوردی شناخته شده است. او تنها زنی در جهان است که به شکل انفرادی و بدون استفاده از کپسول اکسیژن به قلل گاشربروم1، گاشربروم2 و برودپیک صعود کرده است. از رکوردهای جالب توجه دیگر که توسط او ثبت شده است فاصله 52 ساعتی صعود به قلل گاشربروم 1 و 2 بدون بازگشت به کمپ اصلی است. الیزابت اولین بار زمانی که 19 سال سن داشت همراه پدر و مادرش با کوهنوردی آشنا شد. در سال 2006 او به همراه تیم ملی کوهنوردی فرانسه به بولیوی سفر کرد و دستاورد این تیم گشایش 5 مسیر در ارتفاعات آند در کشور بولیوی بود. در همان سال او به نپال سفر کرد و مسیری جدید از رخ جنوب شرقی کوه Pharilapcha را گشایش کرد.
اما شاهکارهای کوهنوردی او از سال 2008 شروع شد. او در این سال با سفر به پاکستان در طی فقط 16 روز سه کوه هشت هزار متری برودپیک، گاشربروم 1 و گاشربروم 2 را تنها و بدون استفاده از کپسول اکسیژن صعود کرد. او در سال 2009 به همراه مارتین میناریک تا برج شرقی کوه آناپورنا صعود کرد و شرایط جوی اجازه نداد که به قله اصلی آناپورنا صعود کند. در برگشت مارتین بر اثر سقوط جان خود را از دست داد و پیکرش هرگز پیدا نشد.
⁣الیزابت از سال 2009 تا 2013 تمام فعالیت های کوهنوردی را متوقف کرد و فقط به انجام ورزش های چندگانه پرداخت. از جمله دستاوردهای او در این چند سال قهرمانی اروپا و کسب عنوان پنجم جهان در مسابقات چندگانه در سال 2012 و قهرمانی فرانسه در سال 2013 بود. از سال 2013 پروژه اصلی او در هشت هزاری ها یعنی صعود به قله سرسخت نانگاپاربات در زمستان آغاز می شود. در زمستان 2013 الیزابت روول به همراه کوهنورد ایتالیایی دانیل ناردی در تلاشی برای رسیدن به قله نانگاپاربات تا ارتفاع 6450 متری این کوه صعود می کنند و به دلیل بدی هوا مجبور به بازگشت می شوند. در 17 ژانویه 2016 او به همراه تومک مکیویچ لهستانی به ارتفاع 7800 متری نانگاپاربات می رسند و به دلیل بدی هوا مجبور به بازگشت از 300 متری قله می شوند. این بالاترین ارتفاعی بود که کوهنوردی در بین همه 34 اکسپدیشن زمستانی قبلی بر روی نانگاپاربات به آن رسیده بود.
الیزابت درابتدای  سال 2017  و در زمستان بر روی کوه ماناسلو تلاشی ناموفق را انجام داد. در همین سال او به شکل انفرادی و بدون کپسول اکسیژن به کوه لوتسه صعود کرد. در همین سال او موفق به صعود ماکالو نیز شد. او در تلاش انفرادی و بدون کپسول اکسیژن در همین سال بر روی اورست و از مسیر جنوبی از ارتفاع 8500 متر به دلیل دیر شدن زمان صعود مجبور به بازگشت شد.
او در زمستان 2018 مجددا به همراه تومک مکیویچ به نانگاپاربات برگشت. او و تومک حتی بعد از اولین صعود زمستانی نانگاپاربات توسط تیم سه نفره مورو، تکسیکن و سدپارا باز هم میل و علاقه شان را برای رسیدن به قله این کوه حفظ کردند. در جریان تلاش سرانجام الیزابت و تومک مکیویچ موفق به صعود زمستانی قله نانگاپاربات شدند. الیزابت دومین کوهنورد زن دنیاست که موفق به صعود یک هشت هزاری در زمستان شده است. در حین فرود از نانگاپاربات تومک مکیویچ جان خود را از دست داد و الیزابت نیز به دلیل یخ زدگی انگشتان دست و پا به کمک تیم امداد از ارتفاع 6000 متر به پایین بازگشت.

منبع: ویکیپدیا

 

استفاده از این مطلب فقط با ذکر نام و لینک “بام ایران، 5610متر” مجاز است

هفت سال در نانگاپاربات

نویسنده: مسعود فرح بخش
داستان دومین صعود زمستانی کوه نانگاپاربات برای همیشه در تاریخ کوهنوردی جهان ماندگار شد. کوهنوردی در زمستان و در ارتفاعات بالا حد نهایی تلاش و اراده بشر است و زمستان 2018 نانگاپاربات تجلی این تلاش و اراده بود. تاریخ کوهنوردی قصه ای از مردان و زنی جنگجو در کارزار سخت و سرد را فراموش نخواهد کرد. قصه ای از جنگجویان یخی که حد توان و اراده بشر را به جلو هول دادند. کوهستان قاتل، نانگاپاربات از این پس داستانی دیگر را در دل خود دارد. داستانی که در آن انسان هایی سرسخت به جدال با کوهی سرسخت تر رفتند و در پایان این کارزار عده ای اسطوره شدند و عده ای اما افسانه….
شاید زمانی که تومک مکیویچ در زمستان 2011 کوله بارش را از منزلش در لهستان به مقصد پاکستان و صعود زمستانی نانگاپاربات جمع کرد هرگز فکر نمی کرد که سرنوشت او با این کوه رقم خورده است. تومک از زمستان 2011 تا زمستان 2018 هفت تلاش بر روی این کوه انجام داد. هیچ کوهنوردی تا قبل از این به اندازه تومک بر روی یک کوه تلاش نکرد و شکست نخورد اما تومک فقط یک هدف در سر داشت و آن چیزی جز “اولین صعود زمستانی” به این کوه نبود. سه تلاش اخیر تومک مکیویچ در نانگاپاربات با کوهنورد زن قوی فرانسوی الیزابت روول انجام شد. در زمستان 2016 زمانی که تومک و الیزابت در حال تلاش بر روی نانگاپاربات بودند خبری تلخ برای تومک رقم خورد. اولین صعود زمستانی نانگاپاربات در 26 فوریه آن سال توسط سیمون مورو، آلکس تکسیکن و محمدعلی سدپارا انجام شد. تومک با وجود انتقاداتی که از صعود آنان داشت اما کسی فکر نمی کرد که مجددا به نانگاپاربات بازگردد اما زمستان 2018 او دوباره به همراه الیزابت روول به این کوه بازگشت. تومک در هفتمین تلاش خود و سومین تلاش او به همراه الیزابت روول سرانجام موفق شد که این غیر ممکن را انجام دهد. آنها در 25 ژانویه و در زمستان سرانجام به قله نانگاپاربات صعود کردند اما در برگشت شرایط برای تومک و الیزابت خوب پیش نرفت و تومک در ارتفاع 7200 متری نانگاپاربات برای همیشه به قسمتی از این کوه تبدیل شد. الیزابت روول هم در تلاشی خیره کننده و در یک عملیات امداد بی سابقه توسط دنیس اروبکو و آدام بیلیچکی به پایین منتقل شد.
تومک مکیویچ متولد 1975 در لهستان و دارای 3 فرزند است. او در نوجوانی به هروئین معتاد و در مراکز ترک اعتیاد درمان شد. اولین دستاورد جدی کوهنوردی او تراورس کوه لوگان، بلندترین کوه کانادا و دومین کوه مرتفع آمریکای شمالی در سال 2008 بود. او در سال 2009 به شکل انفرادی به کوه خانتانگری صعود کرد.

تومک مکیویچ و ایزابت روول

تومک مکیویچ و الیزابت روول

زمستان 2018 نانگاپاربات پایانی دراماتیک داشت، پایانی همچون صعود برادران مسنر از رخ روپال به نانگاپاربات. تومک هفت سال در نانگاپاربات در این جهنم سرد جنگید و درست زمانی که فقط چند قدم تا پایان کارزار فاصله داشت همچون گونتر مسنر برای همیشه در این کوه باقی ماند.
شاید حال الیزابت را فقط رینهولد مسنر درک کند… اینکه دو نفری در راه هدف تلاش کنی اما در نهایت خودت تنها بازگردی با دستاوردی که نمی دانی آیا پیروزی است یا شکست…

 

استفاده از مطلب فوق فقط با ذکر نام و لینک وبسایت “بام ایران؛ 5610متر” مجاز است