نوشته‌ها

ویژگی یک اکوکمپ

نویسنده: مسعود فرح بخش

با توجه به افزایش علم و آگاهی عمومی در جامعه چند سالی است که بحث های حفاظت از محیط زیست نیز در بین عموم مردم مطرح می شود. با گسترش طبیعت گردی یا اکوتوریسم در بین مردم و لزوم ساخت و تجهیز زیر ساخت های گردشگری عبارت توسعه پایدار نیز به ادبیات گردشگری و محیط زیست وارد شده است. عبارت توسعه پایدار اولین بار در دهه 80 میلادی توسط سازمان جهانی حفاظت از طبیعت (IUCN) مطرح شد؛ توسعه پایدار به عبارت ساده یعنی ایجاد یک تعادل بین توسعه و حفظ محیط زیست.
از این رو چند سال بعد ایده ساخت و ایجاد اکوکمپ ها و اکولوژها به عنوان یکی از راه های رسیدن به توسعه پایدار مطرح شد. اکولوژها اقامت گاه های دائمی کاملا سازگار با محیط زیست هستند که در مناطق طبیعی ایجاد می شوند و اکوکمپ ها نمونه مشابه اکولوژها هستند با این تفاوت که در فصل هایی از سال از منطقه جمع آوری می شوند به عنوان مثال اکوکمپ های کویری باید در فصل تابستان جمع آوری شوند و محیط فرصت بازسازی پیدا کند و اکوکمپ های کوهستانی نیز در فصل زمستان
ایده ایجاد اکوکمپ ها و اکولوژها ایده جدیدی نیست اما نحوه مدیریت و نحوه اجرای این پروژه ها بسیار حائز اهمیت است.
اما یک اکوکمپ چیست و چه ویژگی هایی باید داشته باشد؟
اکوکمپ یک اقامتگاه موقت در مناطق بکر طبیعی است که باید کاملا سازگار با محیط زیست باشد، سازگاری با محیط زیست یک عبارت کیفی و سلیقه ای نیست که هرشخصی با توجه به سلیقه، دانش و آموخته های خود آن را انجام دهد و سپس ادعا کند کاملا سازگار با محیط زیست رفتار کرده است بلکه چهارچوب مشخصی دارد. اکوکمپ ها در دنیا باید تعدادی از استانداردهای بین المللی را دارا باشند برای مثال استاندارد Iso 9000 که یک استاندارد مدیریت کیفیت است، استاندارد Iso 14000 که یک استاندارد مدیریت محیطی است و استاندارد Iso 14001 که یک استاندارد محیط زیستی است. این استانداردها یک چهارچوب فعالیتی مشخص برای یک اکوکمپ ترسیم می کند و عمل به آنها می تواند باعث شود که یک کمپ موقت به یک اکوکمپ سازگار با محیط زیست تبدیل شود. متاسفانه در کشور ما بیشتر گروه ها و ارگان ها زمانی که تصمیم به انجام فعالیت محیط زیستی می گیرند اولین و تنها کاری که انجام می دهند جمع آوری زباله ها است ولی درواقع این اولین، ساده ترین و بدیهی ترین چیزی است که می توان پیاده کرد!
برخی از ویژگی هایی که بر طبق استاندادهای بالا اکوکمپ ها ملزم به رعایت آن هستند عبارتند از:

– طراحی اکوکمپ ها باید به گونه ای باشد که کاملا سازگار با محیط اطراف باشد و کمترین میزان تولید دی اکسید کربن را داشته باشد

– اکوکمپ ها از انرژی های تجدید پذیر استفاده می کنند، انرژی خورشید و انرژی باد از موارد کاملا مناسب برای استفاده هستند، یک اکوکمپ برای تهیه انرژی خود به هیچ وجه از سوخت های نفتی استفاده نمی کند

– اکوکمپ ها به پوشش گیاهی و محیط اطراف آسیبی وارد نمی کنند، عموم اکوکمپ ها دارای مسیرهای گذر مشخص هستند تا کمترین آسیب به خاک و پوشش گیاهی وارد شود

– اکوکمپ ها کاملا منطبق با فضای اطراف هستند و با موادی که همرنگ محیط اطراف هستند برپا می شوند تا کمترین آسیب را به پوشش جانوری اطراف وارد کنند

– اکوکمپ ها بر استفاده از نیروی کار از جوامع محلی تاکید دارند و از این جهت باعث ایجاد اشتغال در جامعه محلی می شوند

– اکوکمپ ها کمترین میزان زباله را باید تولید کنند، ظروف یکبار مصرف در آنها استفاده نمی شود و زباله ها از همان ابتدا تفکیک می شود و سپس وارد چرخه بازیافت می شوند

– اکوکمپ ها از مواد شوینده طبیعی و سازگار با محیط زیست استفاده می کنند، معمولا آب مورد استفاده در اکوکمپ ها بعد از یکبار استفاده مجدد به قصد استفاده های دیگر به چرخه باز می گردد

– اکوکمپ ها از توالت های خشک بهره می برند، فضولات انسانی بعد از هربار دفع توسط خاک اره پوشیده می شوند و مخازن توالت ها بعد از پر شدن از محیط طبیعی خارج می شود و مخازن جدید جایگذاری می شود بنابراین هیچ اکوکمپی فضولات انسانی خود را در طبیعت جا نمی گذارد

و…

بنابراین اگر هر کمپ موقتی این شرایط را دارا بود می تواند نام “اکوکمپ” را یدک بکشد و در غیر این صورت صرفا یک کمپ موقت خواهد بود و نه چیزی بیشتر

عکس بالا: اکوکمپ ماترهورن در سوئیس که سه ماه در سال دایر می شود

 

 

“استفاده از مطلب فوق فقط با ذکر نام و لینک وبسایت بام ایران مجاز است”

 

محیط زیست کوهستان، مصرف گرایی و حضور انسان

نویسنده: مسعود فرح بخش

⁣روش منسوخ دامداری سنتی از عوامل تخریب گسترده محیط های طبیعی به ویژه مراتع بسیار ارزشمند در کوهستان است. یکی از آثار این تخریب ها که بخش بزرگی از آن به دلیل وجود تعداد بسیار زیاد و خارج از کنترل دام در این مراتع است، وقوع سیلاب های مخرب در نقاط کوهستانی است. سیلاب هایی که هر ساله تعدادشان در حال فزونی است و خسارت مالی و جانی بیشتری از خود بر جای می گذارند. حتی برخی سیلاب ها در 40 سال اخیر در نقاطی گزارش شده که هرگز سابقه ای از وقوع سیلاب در طول تاریخ در آن نقاط ثبت نشده بود. اما چرا؟ جواب ساده است. مصرف گرایی بیش از حد ما ایرانیان ارتباطی مستقیم با این تخریب ها دارد پس تا زمانی که در ابتدا سبک زندگی خود را تغییر ندهیم، تا زمانی که بی حساب و کتاب مصرف کنیم و دور بریزیم حتی اگر پسماند این مصرف را به اصولی ترین شکل ممکن تفکیک کنیم، نمی توانیم خود را دوستدار و دغدغه مند محیط زیست بنامیم!

از اهمیت مراتع برای انسان می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1. جذب روان آب های سطحی و انتقال آنها به سفرهای آب زیر زمینی
2. حفظ پویایی خاک و جلوگیری از فرسایش خاک و هجوم ریزگردها
3. کنترل سیلاب ها و بهمن های مخرب با تثبیت خاک
4. اکسیژن رسانی و تصفیه هوا
5. حفظ زیبایی بصری کوهستان
و…
عمده ترین عوامل تخریب مراتع نیز توسط انسان است که شامل موارد زیر است:
1. چرای بی رویه و بدون منطق دام
2. لگد کوب کردن و گسترش پاکوب ها توسط کوهنوردان، دوچرخه سواران، موتورها و خودروها دو دفرانسیل که هر یک خود را مالک کوهستان می دانیم و بیحساب و کتاب در گروه های بزرگ بی وقفه و در هفته های متوالی از یک مسیر و در یک سری کوه محدود وارد می شویم.
3. آتش سوزی ها یا حریق گسترده که در اغلب موارد عاملی انسانی دارند
اما آیا تخریب مراتع فقط به وجود دام و نیاز نامحدود انسان به گوشت قرمز محدود می شود؟ در انتها خدمت برخی دوستانی که خود را به خواب زدند هم باید عرض کنم که فرسایش خاک و نابودی مراتع نه فقط به دام بلکه به حضور انسان به اشکال مختلف هم مرتبط است. قطعا حضورهای خارج از کنترل، پشت سر هم، صعودهای سراسری و در تعداد بالا، صعودهای هرهفته از یک مسیر و در یک کوه، ورود بدون نظارت کوهنوردان و وسایل نقلیه و مواردی مشابه فرایند اینگونه تخریب ها را تسریع خواهد کرد.
این طناب را از هر سمتی دست بگیریم سر دیگر به خودمان متصل می شود، پس از خودمان شروع کنیم و برای حفظ کوهستان نیمه جان کشورمان کمی بیشتر فکر و مسئولانه تر رفتار کنیم

 

استفاده از مطلب فوق فقط با ذکر نام وبسایت “بام ایران ، 5610متر” مجاز است

محیط زیست کوهستان، مصرف گرایی و حضور انسان

نویسنده: مسعود فرح بخش

⁣روش منسوخ دامداری سنتی از عوامل تخریب گسترده محیط های طبیعی به ویژه مراتع بسیار ارزشمند در کوهستان است. یکی از آثار این تخریب ها که بخش بزرگی از آن به دلیل وجود تعداد بسیار زیاد و خارج از کنترل دام در این مراتع است، وقوع سیلاب های مخرب در نقاط کوهستانی است. سیلاب هایی که هر ساله تعدادشان در حال فزونی است و خسارت مالی و جانی بیشتری از خود بر جای می گذارند. حتی برخی سیلاب ها در 40 سال اخیر در نقاطی گزارش شده که هرگز سابقه ای از وقوع سیلاب در طول تاریخ در آن نقاط ثبت نشده بود. اما چرا؟ جواب ساده است. مصرف گرایی بیش از حد ما ایرانیان ارتباطی مستقیم با این تخریب ها دارد پس تا زمانی که در ابتدا سبک زندگی خود را تغییر ندهیم، تا زمانی که بی حساب و کتاب مصرف کنیم و دور بریزیم حتی اگر پسماند این مصرف را به اصولی ترین شکل ممکن تفکیک کنیم، نمی توانیم خود را دوستدار و دغدغه مند محیط زیست بنامیم!

عکس از مسعود فرح بخش ، روش منسوخ دامداری سنتی و تخریب های آن

تخریب مراتع کوهستانی توسط حضور انواع دام

از اهمیت مراتع برای انسان می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1. جذب روان آب های سطحی و انتقال آنها به سفرهای آب زیر زمینی
2. حفظ پویایی خاک و جلوگیری از فرسایش خاک و هجوم ریزگردها
3. کنترل سیلاب ها و بهمن های مخرب با تثبیت خاک
4. اکسیژن رسانی و تصفیه هوا
5. حفظ زیبایی بصری کوهستان
و…
عمده ترین عوامل تخریب مراتع نیز توسط انسان است که شامل موارد زیر است:
1. چرای بی رویه و بدون منطق دام
2. لگد کوب کردن و گسترش پاکوب ها توسط کوهنوردان، دوچرخه سواران، موتورها و خودروها دو دفرانسیل که هر یک خود را مالک کوهستان می دانیم و بیحساب و کتاب در گروه های بزرگ بی وقفه و در هفته های متوالی از یک مسیر و در یک سری کوه محدود وارد می شویم.
3. آتش سوزی ها یا حریق گسترده که در اغلب موارد عاملی انسانی دارند

از مراتع پویا و دست نخورده همراه با خاک حاصلخیز در اابرز مرکزی ، عکس از مسعود فدح بخش

از معدود مراتع پویا با پوشش گیاهی مناسب و خاک حاصل خیر عدم حضور دام و عدم فعالیت های انسانی در ارتفاع حدود 3000 متر در البرز مرکزی

اما آیا تخریب مراتع فقط به وجود دام و نیاز نامحدود انسان به گوشت قرمز محدود می شود؟ در انتها خدمت برخی دوستانی که خود را به خواب زدند هم باید عرض کنم که فرسایش خاک و نابودی مراتع نه فقط به دام بلکه به حضور انسان به اشکال مختلف هم مرتبط است. قطعا حضورهای خارج از کنترل، پشت سر هم، صعودهای سراسری و در تعداد بالا، صعودهای هرهفته از یک مسیر و در یک کوه، ورود بدون نظارت کوهنوردان و وسایل نقلیه و مواردی مشابه فرایند اینگونه تخریب ها را تسریع خواهد کرد.
این طناب را از هر سمتی دست بگیریم سر دیگر به خودمان متصل می شود، پس از خودمان شروع کنیم و برای حفظ کوهستان نیمه جان کشورمان کمی بیشتر فکر و مسئولانه تر رفتار کنیم.

 

استفاده از مطلب فوق فقط با ذکر نام وبسایت “بام ایران ، ۵۶۱۰ متر” مجاز است

 

بقایای تندیسی که چهره دماوند را زشت کرده است

 

تندیسی که بر روی قله دماوند نصب شد اما دیری نپایید که از بین رفت

کوهنوردانی که از جبهه جنوبی کوه دماوند به این قله صعود کرده اند بر روی قله حتما در کنار سنگ معروفی که نماد اصلی قله است ، چشمشان به بقایای تندیسی از جنس فایبرگلاس برخورد کرده که کاملا متمایز از سنگ های اطراف است.

این ترکیب ناموزون در واقع بقایای تندیسی است از شهید سپهبد علی صیاد شیرازی که در سال 1386 توسط تربیت بدنی نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران و کوهنوردان تیپ 65  نیروهای ویژه هوابرد در 20 قطعه مجزا به قله منتقل و در آنجا مونتاژ شد و قرار بر این بود که به نماد کوه دماوند تبدیل شود و شرایط سخت آب و هوایی دماوند را دوام آورد.

شهیدان ما جایگاه والایی دارند و تکریم و زنده نگه داشتن نام آنها همواره باید صورت پذیرد، اما شهیدان ما جایگاهشان باید در قلب ما باشد و نه بر روی قله ها.

بحثی که امروزه متاسفانه رو به گسترش است نماد سازی های کذایی و تبدیل قله ها به تابلوهای تبلیغاتی شهریست. متاسفانه در قله های مختلف کشور تابلوهای تبلیغاتی برندها و کارخانه ها رو به افزایش است و این می تواند یک بدعت نامبارک باشد.

اما نماد سازی ها برای کوهی که خود نماد اصلی سرزمین ایران است تا چه حد درست و منطقی است ؟

این کار حدود 9 سال پیش صورت پذیرفت پس نقد این کار فایده ای ندارد اما گذر زمان این نکته را به ما نشان داد که نماد سازی برای قله ها امری نیست که موفقیت آمیز باشد.

تندیس شهید صیاد نیز در مدت کوتاهی بعد از نصب در شرایط آب و هوایی سخت دماوند از بین رفت و اینک از آن جز مخروبه ای بر روی قله دماوند و یک ترکیب ناموزون با محیط اطراف ، چیز دیگری باقی نمانده است.

آیا در شرایط فعلی بهتر نیست که کوهنوردان نیروی زمینی ارتش و تیپ 65 هوابرد که این تندیس را بر روی قله نصب کردند ، بقایای این تندیس را که عمر زیادی هم از آن نمی گذرد با خود به پایین حمل کنند تا این ترکیب ناموزون که اینک به هیچ چیزی شباهت ندارد ، از روی قله پاک شود ؟

مسعود فرح بخش – وبسایت بام ایران

www.5610m.com

img_20160929_201246-1

تندیس شهید سپهبد علی صیاد شیرازی کد در سال 1386 بر روی قله دماوند نصب شد

 

img_20160929_175058

بقایای تندیس مخروبه ای که ترکیبی ناموزون با محیط قله دماوند ایجاد کرده است

 

استفاده از مطلب فوق فقط با ذکر نام وبسایت “بام ایران ، ۵۶۱۰ متر” مجاز است
 

حال دماوند خوش نیست …

نویسنده: مسعود فرح بخش

13 تیر ماه هر سال روز ملی دماوند است. کوه دماوند بدون شک اصلی ترین نماد طبیعی این کهن سرزمین است.
دماوند ما به حدی زیبا و خاص است که شاید خود ما از آن بی خبر باشیم. از گذشته دور تا به امروز دماوند کوه نقش مهمی در ادبیات این مرز و بوم داشته و شاهد و ناظر اتفاقات مهمی در خود بوده است. اما این روزها به لطف ما کوهنوردان و به لطف کم کاری تمامی سازمان های مربوط این “دیو سپید پای در بند” حال و روز خوشی ندارد .
ما کوهنوردان دانسته و نادانسته در حال نابودی دماوند هستیم بی آنکه بدانیم دماوند به عنوان اصلی ترین نماد طبیعی این مرز و بوم میراث گذشتگان نیست بلکه امانتی است نزد ما برای آیندگان و باید بدانیم بعد ها تاریخ از ما بعنوان نابودگران نماد سرزمین آریایی یاد خواهد کرد.

کوه فوجی یاما در ژاپن یکی از معدود کوه های مخروطی شبیه دماوند است . کوه فوجی با اینکه حدود 2000 متر کوتاه تر از دماوند است اما با مدیریت درست ژاپنی ها (قشر کوهنوردی و دولت مردانش) هر ساله پذیرای میلیون ها گردشگر از سراسر جهان است که فقط به قصد صعود و یا دیدن و عکاسی از کوه فوجی وارد آن کشور می شوند اما تعداد توریست های خارجی برای دیدن دماوند چقدر است؟

هر یک از ما کوهنوردان وظایف ساده ای داریم که اگر آنرا رعایت می کردیم شاید حال و روز دماوند کمی بهتر می بود .
هر کوهنوردی وظیفه دارد که فقط از مسیر پاکوب استفاده کند چرا که در مسیر پاکوب به دلیل جابجایی مداوم خاک و کوبیده شدن توسط کوهنوردان گیاهی در آن قابل رشد نیست بنابراین کوهنوردان هرگز نبایست از مسیری غیر معمول صعود کنند و پاکوب جدیدی را از خود به جای بگذارند.
از چیدن و لگد کردن گیاهان در مسیر باید جدا خود داری شود چرا که حذف هر گیاه می تواند صدمات جبران ناپذیری به اکوسیستم منطقه وارد کند ، بعضا این صدمات در طول دراز مدت قابل مشاهده هستند. برای مثال حذف یک گیاهی مانند “اسپرس کوهی” که شبیه گون است می تواند باعث جابه جایی و از بین رفتن گونه های بسیاری از پروانه ها شود و این پروانه ها خود می توانند سبب بذر افشانی و بارور سازی محیط شوند. اگر این چرخه طبیعی جایی مختل شود بعد از چند سال متوجه کاهش پوشش گیاهی منطقه می شویم  و این اتفاقی است که امروز در دماوند افتاده اما باید با اطلاع رسانی جلوی این کار را گرفت.
بر اساس مصوبه کارگروه محیط زیست فدراسیون کوهنوردی نصب هر گرونه بنر و نوشته در محیط های کوهستانی به ویژه در بارگاه سوم و قله دماوند ممنوع است. بسیار دیده ایم بنرهایی که توسط گروه های نادان در بارگاه سوم و در قله رها سازی می شود. ما کوهنوردان موظف هستیم تمامی بنرها و پارچه نوشته های خود را به پائین حمل کنیم. گروه هایی که بنرهای خود را در بارگاه و قله جا می گذارند نه تنها کاری خلاف عرف و فرهنگ کوهنوردی و محیط زیست انجام می دهند بلکه کارشان خلاف قانون است پس در صورت مشاهده بایستی تمامی این گروه ها و تیم ها از طریق رسانه های مجازی و سایر رسانه ها به دیگران معرفی شوند.
حتی المقدور کوهنوردان می بایست کمترین استفاده را از مسیرهای شن اسکی داشته باشند . در مسیر های شن اسکی ، خاک به دلیل جا بجایی هرگز فرصت احیا پیدا نمی کند و این کار باعث مردن و نابودی خاک آن منطقه می شود.
یکی دیگر از کارهایی که منجر به نابودی دماوند شده است به جا گذاشتن حجم وسیعی از فضولات انسانی در منطقه به ویژه اطراف بارگاه سوم است. در پارک های ملی آمریکا در بدو ورود کیسه های مخصوصی به گردشگران داده می شود که بایستی تمامی فضولات انسانی خود را از طریق آنها از پارک خارج کنند و در صورت رعایت نکردن این موضوع جریمه هایی گریبان گردشگران را خواهد گرفت.
فضولات انسانی در طبیعت بین 20 تا 30 روز زمان می برد تا جذب خاک شود و به دلیل وجود نیترات اگر وارد آب های زیر زمینی شوند باعث بروز آلودگی هایی می شوند. شاید وقتی صحبت از فقط چند ده انسان باشد این فضولات نقشی در آلودگی منابع آب زیر زمینی نداشته باشند اما زمانیکه صحبت از چند هزار کوهنورد است که در طول یک فصل وارد منطقه می شوند ، قضیه شکل بسیار جدی و بحرانی به خود می گیرد. این را اضافه کنید که بسیاری در این بین فضولات خود را بر روی سنگ رها می کنند و نه تنها مدت زمان بیشتری برای تجزیه لازم است بلکه آلودگی های محیطی را نیز سبب می شوند.
نکته بعدی رها سازی حجم انبوه زباله در مسیر به خصوص در پناهگاه ها و جان پناه های مسیر و به طور خاص در بارگاه سوم دماوند است. بزرگ ترین خیانتی که ما کوهنوردان در حق دماوند کردیم رهاسازی زباله های خود به دلیل خستگی ، ناتوانی و یا نا آگاهی درمحیط دماوند بود و هست.
هر کوهنوردی “وظیفه” دارد زباله خود را حتی بیش از آن چیزی که تولید کرده به پائین منتقل کند. هیچ نهادی مسئول پائین آوردن زباله های دماوند نیست و هر سال اگر مشاهده می کنیم زباله ها به پائین دست منتقل می شوند ، در واقع این حاصل بی مسئولیتی ما کوهنوردان است که دیگران را به زحمت می اندازد.

انتقال زباله ها به پائین دست خود نیز داستانی دارد . در واقع به دلیل عدم نظارت درست در سیستم دفع پسماند شهری حتی بسیاری از زباله هایی که ما با خود به پائین دست حمل می کنیم(به ویژه در مناطق شمال کشور) توسط نهادهای مربوط در آن شهر یا روستا جمع می شوند و اکثرا در جنگل ها و دشت های شمال کشور رها سازی می شوند . بنابراین کوهنوردانی که از شهرهای بزرگ زباله های خود را به پائین حمل می کنند وظیفه دیگری دارند که به مانند انتقال زباله از ارتفاع به پائین بسیار مهم است و  آن اینکه زباله ی خود را می بایستی تا شهر محل سکونت حمل کنند و در آنجا رهاسازی کنند.

اما در آخر ، حال که هیچ نهادی وظیفه ورود و خروج کوهنوردان به منطقه را به عهده نمی گیرد ، ما کوهنوردان خود وظیفه داریم که ورود و خروج به منطقه را مدیریت کنیم و حتی المقدور در روزهای شلوغ سال وارد منطقه نشویم. باید این واقعیت را قبول کنیم که کوه بزرگی مانند دماوند ظرفیت محدودی برای پذیرایی از کوهنوردان در طول یک دوره ای خاص دارد بنابراین با مدیریت زمان ورودمان به منطقه از شلوغی و ازدحام بیش از حد  و در نتیجه تبعات حاصل از این ازدحام که تاحدی اجتناب ناپذیر است در دماوند جلوگیری کرده ایم.

به امید روزی که همه ما در مقابل این امانت بزرگی که نزد ما برای آیندگان است مسئولیت پذیر باشیم و صرفا صعود خود به دماوند را افتخار ندانیم ، بلکه حفظ این امانت و بهبود شرایط حاکم بر پیکره ی زخمی  دماوند را نیز افتخار بدانیم و از آن یاد کنیم.

دماوند

کوه دماوند نماد طبیعی سرزمین ایران ؛ عکس از مسعود فرح بخش

 

و در انتها قصیده “دماوندیه ” از ملک الشعرای بهار که خواندنش خالی از لطف نیست

 

ای دیو سپید پای در بند! — ای گنبد گیتی! ای دماوند!

از سیم به سر یکی کله خود — ز آهن به میان یکی کمر بند

تا چشم بشر نبیندت روی — بنهفته به ابر، چهر دلبند

تا وارهی از دم ستوران — وین مردم نحس دیومانند

با شیر سپهر بسته پیمان — با اختر سعد کرده پیوند

چون گشت زمین ز جور گردون — سرد و سیه و خموش و آوند

بنواخت ز خشم بر فلک مشت — آن مشت تویی، تو ای دماوند!

تو مشت درشت روزگاری — از گردش قرنها پس افکند

ای مشت زمین! بر آسمان شو — بر ری بنواز ضربتی چند

نی نی، تو نه مشت روزگاری — ای کوه! نیم ز گفته خرسند

تو قلب فسردهٔ زمینی — از درد ورم نموده یک چند

شو منفجر ای دل زمانه ! — وآن آتش خود نهفته مپسند

خامش منشین، سخن همی گوی — افسرده مباش، خوش همی خند

ای مادر سر سپید! بشنو — این پند سیاه بخت فرزند

بگرای چو اژدهای گرزه — بخروش چو شرزه شیر ارغند

ترکیبی ساز بی‌مماثل —معجونی ساز بی‌همانند

از آتش آه خلق مظلوم — وز شعلهٔ کیفر خداوند

ابری بفرست بر سر ری — بارانش ز هول و بیم و آفند

بشکن در دوزخ و برون ریز — بادافره کفر کافری چند

ز آن گونه که بر مدینهٔ عاد — صرصر شرر عدم پراکند

بفکن ز پی این اساس تزویر — بگسل ز هم این نژاد و پیوند

برکن ز بن این بنا، که باید — از ریشه بنای ظلم برکند

زین بی‌خردان سفله بستان — داد دل مردم خردمند

 

استفاده از مطلب فوق فقط با ذکر نام وبسایت “بام ایران ، ۵۶۱۰ متر” مجاز است