نوشته‌ها

هفت شهر مرتفع جهان

نویسنده و مترجم: مسعود فرح بخش

مانند بسیاری از باکتری های میکروسکوپی که در شرایط دشوار و محیط هایی که امکان حیات وجود ندارد ، شروع به رشد و تکثیر می کنند , انسان نیز در شرایط مختلف و سخت شروع به رشد و تکامل کرده است. قانون برای همه جانداران ساده و یکسان است. اگر می خواهی زنده بمانی از شرایط سخت موجود “قوی تر” باش و با همین قانون غریزی تکامل بشر در طول هزاران سال از صحراهای سوزان جهان تا یخ های منجمد قطبی ، شکل گرفت.

در این بین برخی از جوامع تکاملشان برای بهتر زیستن در نقاط مرتفع دنیا بود. در کوه های خشنی که در حالت عادی امکان زیستن دائمی وجود ندارد. اما قانون ساده ی “بقا” باعث رشد انسان در این نقاط شد و جوامع به تدریج بزرگ و بزرگ تر شدند تا اینکه شهرهایی در ارتفاعات شکل گرفتند. برخی از این شهرها ارتفاعشان به قدریست که افراد عادی سایر نقاط زمین قادر به زندگی کردن در آنها نیستند.

امروزه حدود 140 میلیون انسان بر روی کره زمین به طور دائم در ارتفاعی بالای 2500 متر زندگی می کند.

عمده این شهرها در رشته کوه هیمالیا و رشته کوه بزرگ آند قرار دارند. در نوشتار زیر شما را با هفت شهر مرتفع دنیا بیشتر آشنا خواهیم کرد ، هفت شهری که همه آنها ارتفاعی بالاتر از 3000 متر را دارند.
شماره هفت

شهر لهاسا Lhasa

lhasa-36

 

لهاسا مرکز ایالت خودمختار تبت و دومین شهر بزرگ فلات تبت است. این شهر 550،000 نفری در ارتفاع 3600 متری قرار دارد. بعد از اشغال لهاسا توسط نظامیان جمهوری خلق چین ، از آن بعنوان مرکز استان تبت یاد می شود.

عمده شهرت لهاسا به دلیل وجود مهمترین مراکز فرهنگی بوداییان در این شهر است.
شماره شش

شهر ارورو Oruro

oruro-26

ارورو یکی از شهرهای کشور بولیوی است که در ابتدای سالهای 1600 میلادی اردوگاه معدنچیان نقره بود. این شهر 240،000 نفری در ارتفاعی بالاتر از 3700 متر قرار دارد. هم اکنون از معادن ارورو قلع استخراج می شود . در سالیان گذشته معدن قلع ارورو مهمترین معدن قلع دنیا بود اما هم اکنون میزان قلع استخراجی از آن نیز رو به کاهش است.
شماره پنج

شهر جولیاکا Juliaca

juliaca-26

جولیاکا بزرگترین شهر محدوده جنوب شرقی کشور پرو است. این شهر با ارتفاع 3825 متری یکی از مراکز اقتصادی و شاهراه های ترانزیتی مهم کشور پرو است. جولیاکا جمعیتی معادل 230،000 نفر دارد.
شماره چهار

شهر شیگاتسه Shigatse

shigatse-26

شهر شیگاتسه دومین شهر بزرگ در منطقه خود مختار تبت در جمهوری خلق چین است. این شهر 100،000 نفری در ارتفاع 3840 متری و در بین دو رود سانگپو و نیانگ در غرب تبت واقع است و یکی از شهرهای مهم و بزرگ منطقه خود مختار تبت تلقی می شود.

شهر شیگاتسه بر روی زمینی کاملا مسطح  بنا نهاده شده بطوریکه از اطراف توسط کوه های مرتفع تر احاطه شده است.
شماره سه

شهر پوتوسی Potosi

potosi-36

پوتوسی یکی دیگر از شهرهای مرتفع دنیاست که در کشور بولیوی و در رشته کوه آند واقع شده است. این شهر با ارتفاعی معادل 4090 متر در ابتدا یک اردوگاه برای معدنچیان نقره بود اما در طول زمان رشد کرد و هم اینک با جمعیت 240،000 نفری از شهرهای مهم بولیوی محسوب می شود.

یکی دیگر از شهرت های این شهر رصد خانه تاریخی ای است که در قله 4824 متری مجاور شهر قرار دارد.

پوتوسی در گذشته یکی از مستعمره های اسپانیا بود و در حد فاصل سالهای 1556 تا 1783 حدود 45،000 تن نقره خالص از پوتوسی به اسپانیا منتقل شد. معدن کاری گسترده حتی باعث شد که ارتفاع قله مجاور شهر چند صد متر کوتاه تر شود.

در حدود سال 1620 این شهر یکی از ثروتمند ترین شهرهای دنیا بود تا اینکه در سال 1800 نقره ذخیره شده در کوه های پوتوسی تمام شد و هم اینک این شهر از معادن مهم قلع در دنیا می باشد.

کارگران معادن پوتوسی به دلیل شرایط سخت کاری امید به زندگی بسیار پایینی دارند و بسیاری از آنها حتی بیش از 40 سال عمر نمی کنند.
شماره دو

شهر ال آلتو El Alto

el-alto-12

ال آلتو یکی از کلان شهرهای بولیوی و شهری بزرگ با اقتصادی رو به رشد با جمعیت 1.1 میلیون نفری است. این شهر که در ارتفاع 4150 متری در کوهستان آند واقع شده است زمانی یکی از شهرهای کوچک بولیوی بود که به مرور رشد کرد و امروزه می توان گفت ال آلتو مرتفع ترین کلان شهر دنیاست.

ال آلتو در ابتدا یکی از شهرهای حومه شهر لاپاز(پایتخت سیاسی بولیوی) بود اما از ابتدای قرن بیستم رشد این شهر آغاز شد تا اینکه در دهه 80 میلاذی سرانجام از لاپاز جدا  و یک شهر جدا در نظر گرفته شد.
شماره یک

شهر لا رینکونادا La Rinconada

la-rinconada-26

شهر لارینکونادا در کشور پرو و در رشته کوه آند بی شک مرتفع ترین شهر مسکونی جهان است. این شهر که در ارتفاع 5100 متری از سطح آبهای آزاد شکل گرفته در ابتدا اردوگاه موقت معدنچیان طلا بوده که به مرور زمان بزرگ و بزرگ تر شده است. با اینکه امروزه جمعیتی حدود 50،000 نفر در این شهر زندگی می کنند و همچنین با وجود معادن طلا در کوه های اطراف ، اما وضع زندگی ساکنان آن بسیار اسفناک است.

این شهر هیچ لوله کشی و سیستم دفع فاضلابی ندارد ، آبهای زیر زمینی آلوده شده اند و وضع معیشتی مردم آن چندان مناسب نیست. اما وجود معادن طلا باعث شده مردها همچنان به زندگی در این نقطه ی مرتفع و با شرایط سخت ادامه دهند.

حتی نوع پرداخت به معدنچیان نیز با سایر نقاط دنیا متفاوت است. در اینجا معدنچیانی که اغلب از راههای دور به اینجا مهاجرت می کنند 30 روز کاری بدون هیچ پرداختی کار می کنند و در روز سی و یکم به جای دستمزد اجازه دارند از سنگ های طلا برای خود استفاده کنند.

 

منبع

www.amusingplanet.com

 

استفاده از مطلب فوق فقط با ذکر نام وبسایت “بام ایران ، ۵۶۱۰ متر” مجاز است

عباس جعفری ؛ مرد نامی طبیعت ایران

عباس جعفری متولد 1341 در شهر مشهد می باشد.

عباس جعفری کوهنورد ، عکاس ، نویسنده ، راهنما و مدرس گردشگری و اکوتوریسم و فردی صاحب سبک بود که چندین حرفه را به طور موازی و با قدرت دنبال می کرد. وی از سال 1356 کوهنوردی را به طور حرفه ای آغاز کرد. همواره از او بعنوان شخصی مبتکر هم در برنامه های کوهنوردی و هم در برنامه های آموزشی یاد می شد. هوش سرشار ، ابتکار عمل و قلم زیبا از او ، چهره ای سرشناس در تاریخ طبیعت گردی ایران ساخت.

از صعود های شاخص عباس جعفری می توان به موارد زیر اشاره کرد:

نخستین صعود زمستانی سوزنی های بینالود در 1365

دومین صعود زمستانی گرده آلمان های علم کوه در 1367

گشایش مسیر بر روی دیواره شمالی آزادکوه در 1370

صعود دره یخار دماوند در 1371

صعود قله لیلاپیک در قراقروم در دوره آموزشی هیمالیا نوردی در 1372

سرپرست تیم ملی کوهنوردی در صعود کمونیسم در 1374

صعود قله آکانکاگوا در آرژانتین در 1379

و بسیاری از صعودهای داخلی و خارجی دیگر

 

عباس جعفری بعنوان عکاس در مجلاتclimbing و National Geographic و بعنوان نویسنده در نشریه های آزادکوه ، شکار و طبیعت ، همشهری و … فعالیت کرد.

وی در 16 شهریور 1388 در هنگام قایق سواری در رودخانه تریشولی نپال ، مرتفع ترین رودخانه جهان و بر اثر واژگونی برای همیشه در دامان طبیعت آرام گرفت. جستجوها برای یافتن پیکر عباس بی فایده بود و رودخانه تریشولی نپال به آرامگاه ابدی عباس جعفری تبدیل شد.

africa_-w_11

آفریقا – عکس از عباس جعفری

دلتنگی‏‌هایم به اندازه‏ همه‏‌ی راه‌های نرفته و جاهای ندیده است و از همین روست که بخشی از این اندوه را از پس هر سفری از دست می‏ دهم.

اما کو تا پایان دلتنگی؟… کو تا پایانِ نوردیدن همه‏‌ی راه‌ها و دیدن همه‏‌ی جای‌ها! و اگر چه مرگ حقیقتی است تلخ و همین حقیقت تلخ یا شیرین، به یاد می‏‌آورد که فرصت اندک است و جای بسیار ندیده و راه بسیار نرفته مانده.

پس تا مجال نفس هست، بایستی در پیچ و خم کوه‌ها و دره‏‌ها نفس نفس زد تا آن‏‌دم که نفس افتاد!

“از دفتر خاطرات زنده یاد عباس جعفری- اردیبهشت 1375”

 

استفاده از این نوشته به احترام نام عباس جعفری بلامانع است

لیلا پیک ؛ نیزه ای در دل آسمان

نویسنده: مسعود فرح بخش

لیلا پیک یا به انگلیسی Laila peak اگر نگوییم یکی از زیبا ترین کوه های جهان است بی شک از زیباترین کوه های پاکستان و منطقه قراقروم است. شکل خاص و متمایز لیلا پیک باعث می شود که در میان انبوه کوه های سر به فلک کشیده منطقه قراقروم کاملا متمایز باشد.

لیلا پیک از رخ غربی به شکل یک سطح یخی با شیبی بیش از 45 درجه تا نوک قله امتداد دارد و در طرف مقابل 1500 متر دیواره عمودی در انتظار کوهنوردان است و از دور مشابه نیزه ای نوک تیز که در دل آسمان فرو رفته است. این کوه زیبا در دره ی هوشی در نزدیکی یخچال گوندوگرو در محدوده کوهستان قراقروم در استان گیلگیت پاکستان واقع شده است. این منطقه محل عبور کوهنوردانی است که عازم کوه های هشت هزاری قراقروم می شوند و همه آنها در اولین مواجهه با این کوه زیبا ، چشم از آن بر نمی دارند.

برای قله این کوه ارتفاعات مختلفی تا کنون ذکر شده است اما به نظر میرسد قابل استناد ترین آنها ارتفاع 6096 متری باشد که در سال 2003 اندازه گیری شد.

مانند بسیاری دیگر از کوه های سر به فلک کشیده و عمدتا مشکل منطقه قراقروم که در حد فاصل دهه 80 و 90 میلادی صعود شدند ، لیلا پیک نیز برای بار اول در سال 1987 از رخ غربی توسط چهار کوهنورد بریتانیایی به شکل غیر قانونی و بدون مجوز از دولت پاکستان صعود شد. صعود غیر قانونی کوه های منطقه پاکستان در آن زمان تقریبا امری عادی در بین کوهنوردان بود.

در سال 1993 گروه آلمانی به همراه تیمی از کشور سوئیس از همان مسیر و باز هم به شکل غیر قانونی و بدون مجوزبرای دومین بار قله را صعود کردند.

اولین صعود رسمی و قانونی لیلا پیک و همچنین سومین صعود این کوه در سال 1997 توسط گروه کوهنوردان ایتالیایی انجام شد. کوهنوردان زمانی که به قله رسیدند با کپسول گازی مواجه شدند که نام کوهنوردان بریتانیایی بر روی آن حک شده بود.

img_20160929_165216

مسیر ایتالیایی ها در لیلاپیک

مسیری که ایتالیایی ها برای صعود انتخاب کردند از مسیر قبلی که کوهنوردان بریتانیا آنرا گشایش کردند سخت تر و طولانی تر بود.

صعود های بر روی لیلا پیک همگی به شکل آلپی بوند و حتی امکان صعود یکروزه از کمپ پیشرفته تا قله به سبک آلپی نیز وجود دارد اما شیب زیاد و 1500 متر مسافت عمودی تا قله باعث می شود که کوهنوردان یک روز در ارتفاعات بالا بیواک کنند و روز دوم با صعود قله به پایین بازگردند.

قله گوندوگرو در مجاورت لیلاپیک با ارتفاع 5700 متر برای هم هوایی قبل از صعود اصلی بسیار مناسب است.

در سال 2005 دو کوهنورد اهل اسکاندیناوی تصمیم به صعود قله و سپس فرود از طریق اسکی گرفتند. آنها تا 100 متری قله صعود کردند و فراتر رفتن از این ارتفاع را به دلیل یخی بودن مسیر و شیب زیاد برای اسکی کردن غیر ممکن و خطرناک دانستند و از ارتفاع 6000 متری در رخ غربی این کوه تا پایین را اسکی کردند. بعد ها این دو کوهنورد لیلا پیک را مسحور کننده ترین کوهی که تا آن زمان به استقبالش رفته بودند ، توصیف کردند.

در سال 2013 کوهنورد نامدار اسپانیایی آلکس تکسیکن (اولین فاتح کوه نانگاپاربات در زمستان) موفق به صعود این کوه سرسخت برای اولین بار در زمستان شد.

تعداد کوهنوردانی که به شکل رسمی و غیر رسمی به قله لیلاپیک صعود کردند حدود 10 نفر است.

نام لیلا در زبان مردم محلی به معنی بهترین و دوست داشتنی ترین است از این جهت در منطقه قراقروم جز این کوه ، دو قله دیگر به نام لیلاپیک وجود دارد که یکی با ارتفاع  6986 متر که صعود آن نیز مشکل و فنی است و دیگری با ارتفاع 5971 متر.

هر سه لیلا پیک پاکستان توسط کوهنوردان صعود شدند و وزارت گردشگری پاکستان برای تشویق کوهنوردان با یک مجوز صعود به لیلاپیک امکان صعود هر سه قله را به کوهنوردان می دهد اما هر سه لیلاپیک پاکستان تاکنون توسط یک کوهنورد صعود نشدند.

 منبع:

Summitpost

استفاده از مطلب فوق فقط با ذکر نام وبسایت “بام ایران ، ۵۶۱۰ متر” مجاز است

باشگاه هشت هزاری ها

نویسنده: مسعود فرح بخش

از بین هزاران کوه سرتاسر زمین فقط چهارده تای آنها به هشت هزاری ها معروف هستند. چهارده کوه مستقل زمین که ارتفاعشان از سطح دریا به بیش از 8000 متر می‌رسد. این کوه‌ها همگی در رشته‌کوههای هیمالیا و قراقروم در قارهٔ آسیا قرار دارند.

اولین تلاش بر روی یک کوه هشت هزار متری مربوط به سال 1895 در “نانگاپاربات” بود .

بعد از تلاش های بسیار سرانجام اولین کوه هشت هزار متری که صعود شد “آناپورنا” در سال 1950 بود.

از شروع دهه 50 کوه های سر به فلک کشیده دنیا یکی پس از دیگری در فصول مختلف صعود شدند تا اینکه سرانجام در سال 1986 رینهولد مسنر کوهنورد نامدار ایتالیایی با صعود به قله لوتسه فصل جدیدی در تاریخ کوه های هشت هزار متری باز کرد.

وی در طی زمان 16 سال و سه ماه و 7 روز موفق به صعود تمامی 14 قله بالای هشت هزار متر دنیا شد و نام خود را به عنوان اولین انسانی که تمامی این قلل را صعود کرد در تاریخ کوهنوردی جاودانه ساخت.

درست یکسال بعد از مسنر کوهنوردی جسور و تکرار نشدنی به نام “یرزی کوکوچکا” از لهستان موفق شد در طی فقط در 7سال و 11ماه و 14 روز  تمامی این قلل را صعود کند و به عنوان نفر دوم وارد باشگاه هشت هزاری ها شود.

باشگاه هشت هزاری ها در واقع به فهرستی از کوهنوردانی اتلاق می شود که موفق به صعود هر 14 قله هشت هزاری می شوند.

برای اینکه سومین انسان وارد باشگاه هشت هزاری ها شود 9 سال زمان لازم بود تا ارهارد لورتان در سال 1995 بعنوان نفر سوم وارد باشگاه هشت هزاری ها شود.از آن سال تا کنون تقریبا هر سال به لیست باشگاه هشت هزاری ها افزوده می شود.

تعداد افرادی که به قله های مختلف هشت هزار متری صعود کرده اند بیش از سه هزار نفر هستند اما از این سه هزار نفر فقط تعداد بسیار اندکی موفق به صعود هر 14 قله ی بالای هشت هزار متر شدند. این نشان می دهد که صعود به تمامی این 14 قله کاری بس بزرگ و دشوار است.

کمترین زمان رسیدن به باشگاه هشت هزاری ها در اختیار چانگ هو کیم از کره جنوبی در زمان هفت سال و 10 ماه و 6 روز و بیشترین زمان رسیدن به باشگاه هشت هزاری ها متعلق به ماریو پانزری از ایتالیت به مدت 23 سال و 7 ماه و 21 روز است.

در سال 2010 ادورنه پاسابان به عنوان نخستین کوهنورد زن موفق به صعود به هر 14 قلهٔ هشت هزار متری شد.

در زیر برای اولین بار در یک وبسایت فارسی زبان لیست کامل باشگاه هشت هزاری ها را می توانید دانلود کنید:

فهرست باشگاه هشت هزاری ها – به روز رسانی تا سال 2014(کلیک کنید)

عکس بالای صفحه: خانم ادورنه پاسبان اولین زن عضو باشگاه هشت هزاری ها در کوه k2

 

استفاده از مطلب فوق فقط با ذکر نام وبسایت “بام ایران ، ۵۶۱۰ متر” مجاز است
 

جنگجویان یخی

نویسنده: مسعود فرح بخش

صعود زمستانی به قلل هیمالیا ، غیر ممکنی بود که با اراده ی لهستانی ها ممکن شد

در دهه 50 ، 60 و 70 میلادی اوج شکوفایی کوهنوردی در قلل مرتفع هیمالیا و قراقروم بود ، در حالیکه بسیاری از اولین های تاریخ کوهنوردی در ارتفاعات بلند در همین سال ها شکل گرفت لهستانی ها در کشور خود اجازه خروج و شرکت در اکسپدیشن های هیمالیا نداشتند ، اوضاع اقتصادی اسفناک آن روزهای لهستان هم اجازه سفر به این گوشه از دنیا را نمی داد ، تا اینکه در اواسط دهه 70 کم کم پای لهستانی ها به هیمالیا باز شد اما درست در زمانیکه بسیاری از رکوردها به ثبت رسیده بود و بسیاری از غیر ممکن ها در هیمالیا ممکن شده بود.

کوهنوردان لهستانی باید ثابت می کردند که بهترین در دنیا هستند و برای اینکار باید تنها غیر ممکن موجود در هیمالیا را ممکن می کردند و آن چیزی نبود جز صعود زمستانی به یک قله ی بالای هشت هزار متر برای اولین بار در تاریخ کوهنوردی.

زمانیکه رینهولد مسنر به همراه پیتر هابلر در سال 1978 بدون کپسول اکسیژن به اورست صعود کردند فقط و فقط تنها یک غیر ممکن دیگر در هیمالیا باقی ماند غیر ممکنی که درست دو سال بعد در فوریه 1980 توسط کریستوف ویلیچکی کوهنورد نامدار لهستانی و لژک سیچی ممکن شد .

زمانی که ویلیچکی با بیسیم خود یک پیام کوتاه به بیس کمپ مخابره کرد و آن پیام شروع فصل جدید در تاریخ هیمالیا نوردی بود : ” مــــا روی قــــــله هســـتیـــــم ” پیامی کوتاه از بلند ترین نقطه ی زمین ولی اینبار در فصل زمستان .

اولین هشت هزاری لهستانی ها و اولین کوه هشت هزار متری که در زمستان صعود شد از قضا بلندترین آنها نیز بود. صعود زمستانی به کوه اورست تا آن تاریخ بزرگترین غیر ممکن تاریخ کوهنوردی بود که به وقوع پیوسته بود.

لهستانی های قدرتمند که “جنگجویان یخی” لقب گرفته بودند در حد فاصل سال 1980 تا 1988 موفق شدند 7 قله از چهارده قله ی بالای هشت هزار متری را صعود کنند.

اورست در سال 1980(اولین صعود یک هشت هزاری در زمستان)

ماناسلو در سال 1984

دائولاگری در سال 1985

چوآیو در سال 1985

کانگچن چونگا در سال 1986

آناپورنا در سال 1987

لوتسه در سال 1988(اولین صعود یک هشت هزاری در زمستان به صورت سولو و انفرادی توسط ویلیچکی)

در این بین یرزی کوکوچکای افسانه ای با 4 صعود زمستانی(کانگجن چونگا ، دائولاگری ، آناپورنا ، چوآیو ) و کریستوف ویلیچکی با 3 صعود(کانگجن چونگا ، لوتسه ، اورست) نامشان در تاریخ جاودانه شد.

لهستانی ها تا سال 2005 حاکم هیمالیا در زمستان بودند تا اینکه پدیده ای به نام “سیمون مورو” ظهور کرد

در سال 2005 سیمون مورو ی ایتالیایی بهمراه موراوسکی لهستانی شیشاپانگما را صعود کردند تا اولین غیر لهستانی تاریخ باشد که یک کوه هشت هزار متر را برای اولین بار در زمستان صعود کرد.

در سال 2009 سیمون مورو به همراه دنیس اروبکو ، ماکالو را نیز در زمستان صعود کرد تا اولین و تنها صعود زمستانی ماکالو رقم بخورد.

سیمون مورو در سال 2011 بهمراه دنیس اروبکو و کوری ریچاردز گاشربروم 2 را صعود کرد تا عدد فتوحات خود در زمستان را به سه برساند .

این صعود اولین صعود یک کوه هشت هزار متری در پاکستان بود و اولین و آخرین صعود زمستانی در گاشربروم 2.

در سال 2012 و 2013 باز هم لهستانی ها موفق شدند گاشربروم 1 و برودپیک را هم در پاکستان صعود کنند تا 12 قله از 14 قله بالای هشت هزار متر در زمستان صعود شده باشد.

اما صعود سیزدهمین کوه هشت هزاری تاریخ نیز به نام سیمون مورو افسانه ای رقم خورد. او به همراه آلکس تکسیکن و علی سدپارا از پاکستان بعد از چندین تلاش ناموفق در سال های قبل موفق شد در سال 2016 کوه سرسخت نانگاپاربات را در زمستان صعود کند تا با چهار صعود زمستانی نامش را در تاریخ کوه نوردی دنیا برای همیشه جاودان سازد.

اکنون کوه k2 ملقب به کوهستان وحشی ، دومین و مشکل ترین کوه جهان  تنها کوه بالای هشت هزار متریست که هنوز کسی موفق به صعود زمستانی آن نشده است. اما غیر ممکن غیر ممکن است …

عکس بالای صفحه: از چپ (دنیس اوروبکو ، سیمون مورو ، کوری ریچاردز) در اولین صعود زمستانی کوه گاشربروم 2

برگرفته از

Alpinist

 

استفاده از مطلب فوق فقط با ذکر نام وبسایت “بام ایران ، ۵۶۱۰ متر” مجاز است
 

دماوند ؛ دوازدهمین کوه مستقل دنیا

نویسنده: مسعود فرح بخش

ارتفاع سنجی یکی از بحث های مهم در مباحث علوم مهندسی ، ناوبری و ورزشی است. زمانیکه صحبت از ارتفاع می شود دو فاکتور اصلی را شامل می شود.

ارتفاع مطلق که شامل ارتفاع یک منطقه یا عارضه از سطح آب های آزاد است و ارتفاع نسبی که فاکتوری مهم در کوهنوردی و ورزش های کوهستانی است.

ارتفاع نسبی یا به انگلیسی Prominence کمیتی است که نشان دهنده برجستگی و وجه تمایز یک کوه و قله نسبت به اطراف خود است. تعریف های مختلفی برای اتفاع نسبی و نحوه اندازه گیری آن وجود دارد که هر یک در نهایت به یک عدد واحد می رسند:

  • به یال های بین دو قله مجاور، خط الراس گفته می شود. پست ترین نقاط روی خط الراس ها را گردنه یا زین اسبی می گویند. به مرتفع ترین گردنه ی یک قله “گردنه کلیدی” گفته می شود. بر این اساس ارتفاع نسبی یک قله برابر است با اختلاف ارتفاع بین گردنه کلیدی تا قله کوه
  • اگر فرض کنیم آب دریا به حدی بالا بیاید که قله مورد نظر کاملا از ارتفاعات اطرافش مستقل شود ، ارتفاع نسبی همان ارتفاع کوه از سطح فرضی آب است. بر اساس این تعریف گردنه کلیدی آخرین نقطه ای است که قبل از تبدیل قله به یک جزیره مستقل به زیر آب خواهد رفت.
  • اگر ارتفاع نسبی یک کوه n متر باشد ، برای رسیدن به قله ای دیگر از روی قله مورد نظر ابتدا باید به اندازه n متر ارتفاع کم کرد.
  • کوه ها در نقشه های توپوگرافی به شکل مجموعه ای از منحنی های تراز هستند که همدیگر را هرگز قطع نمی کنند. ارتفاع نسبی قله برابر است با اختلاف ارتفاع نوک قله با کم ارتفاع ترین منحنی تراز احاطه کننده این کوه در نقشه توپوگرافی به طوریکه این منحنی تراز قله ی دیگری را احاطه نکرده باشد.

همه تعاریف بالا به یک عدد واحد برای ارتفاع نسبی کوه ها ختم می شوند. در کوهنوردی ارتفاع نسبی فاکتوری مهم برای یک کوه است. هرچه ارتفاع نسبی یک کوه کمتر باشد آن کوه یا یک قله فرعی و یا یک کوه غیر مستقل است و کمتر مورد توجه کوهنوردان قرار می گیرد. همینطور بر عکس ، ارتفاع نسبی بالا برای یک کوه نشان دهنده این است که قله مورد نظر دارای اهمیت صعود است و بعنوان یک برجستگی متمایز و مشخص از فاصله های دور قابل تشخیص و مشاهده است.

طبق قرار داد های بین المللی ارتفاع نسبی کوه اورست بعنوان بلندترین نقطه زمین برابر با ارتفاع مطلق خود یعنی 8848 متر است.

بر اساس تعاریف ارتفاع نسبی قله جنوبی اورست با ارتفاع مطلق 8749 متر برابر با 11 متر است. همینطور ارتفاع نسبی کوه لوتسه چهارمین قله مرتفع دنیا با ارتفاع مطلق 8516 متر برابر با 610 متر است.

کوه k2 با ارتفاع مطلق 8611 متر که دومین کوه مرتفع دنیاست دارای ارتفاع نسبی 4017 متری است که نشان دهنده ی برجسته و متمایز بودن این کوه نسبت به کوه های اطراف خود است.

نکته جالب توجه و دارای اهمیت در فهرست کوه های مرتفع دنیا بر اساس ارتفاع نسبی ، جایگاه دوازدهم دماوند در این فهرست است.

بر اساس تعاریف ارتفاع نسبی کوه 5610 متری دماوند برابر با 4667 متر یعنی بالاتر از کوه های k2 , نانگاپاربات ، کانگجن چونگا و بسیاری از کوه های مرتفع دیگر است که از این نظر نشان دهنده برجستگی توده آتشفشانی دماوند نسبت به زمین های اطراف خود است که دلیل اصلی دیده شدن کوه دماوند از فاصله های بسیار دور نیز همین ارتفاع نسبی بالای دماوند است.

در این فهرست دماوند پس از کوه های اورست ، آکانکاگوآ در آرژانتین ، دنالی در آمریکا ، کلیمانجارو در تانزانیا ، وینسون در قطب جنوب ، البروس در روسیه ، مون بلان در آلپ ، دوازدهمین کوه برجسته و مستقل دنیاست.

دماوند

دماوند ؛ دوازدهمین برجستگی یا کوه مستقل دنیا – عکس از مسعود فرح بخش

منبع:

125 کوه مرتفع دنیا بر اساس ارتفاع نسبی

استفاده از مطلب فوق فقط با ذکر نام وبسایت “بام ایران ، ۵۶۱۰ متر” مجاز است

روز توچال و روزهای مشابه ؛ آری یا خیر؟

نویسنده: مسعود فرح بخش

(به مناسبت جمعه آخر تابستان)

در روز های اخیر خبرهایی از گرامی داشت “روز توچال” در فضای مجازی به سرعت در حال انتشار است و دست اندر کاران موضوع سعی در برپایی و گرامی داشت این روز بر روی قله توچال هستند.
اما آیا این روز و این نوع حرکت ها برای توچال و کوهنوردی مفید است یا خیر؟

13 تیر هر سال مصادف است با روز دماوند اما چرا باید روزی به اسم دماوند داشته باشیم و در این روز چه اتفاقی می افتد؟

دماوند از این جهت روزی در تقویم به خود اختصاص داده که بعنوان اصلی ترین نماد طبیعی سرزمین ایران و بلند ترین کوه ایران مطرح می شود. حتی تلاش ها برای ثبت جهانی دماوند زیبا در میراث جهانی یونسکو نیز ادامه دارد. اما توچال کوهیست که تنها وجه تمایز آن نزدیکی به پایتخت است و حتی بلندترین کوه استان تهران نیز نیست. همینطور روز توچال نیز برخلاف روز دماوند ، رسمی نیست و در هیچ تقویمی به ثبت نرسیده.

در روز دماوند که در 13 تیر یا جمعه نزدیک به این تاریخ برگزار میشود مراسمی در شهر رینه اجرا می شود که در آن با حضور صدها و هزاران نفر از علاقه مندان به کوه دماوند در عرصه های مختلف به معرفی طبیعت ، فرهنگ و تاریخ دماوند پرداخته می شود.

در این تاریخ اتفاق زیبایی رخ می دهد، در 13 تیر صد ها نفر از علاقه مندان به کوه دماوند صعود “نمی کنند” ، آنها در شهر رینه بر روی صندلی می نشینند و از دماوند صحبت می کنند.

اینروزها همگان به این موضوع واقفند که حضور با تعداد بالا در هر اکوسیستمی با هر نوع رفتار و منشی منجر به تخریب و عدم تعادل در آن اکوسیستم می شود.

با تمام این اوصاف این روز ها صحبت از حضور صدها نفری در کوه به شدت آسیب پذیری مثل توچال است. فرسایش خاک در توچال و گسترش پاکوب های مسیر در آن چنان زیاد است که شاید با کمتر کوهی در ایران بتوان مقایسه کرد.

از جهتی حال که روزی غیر رسمی به نام توچال به وجود آمده احتمال این وجود دارد که سایر کوه ها و مناطق بکر استان های ما نیز “روز” پیدا کنند و در نتیجه برای گرامیداشت آن روز بخصوص ، با هجوم گردشگران و کوهنوردان و در نتیجه تخریب های جبران ناپذیر در آنها مواجه شویم و این به ضرر طبیعت ایران و به ویژه اکوسیستم کوهستانی خواهد بود.

به امید روزی که مسئولانه سفر کنیم و آسیب هایی که به طبیعت وارد می کنیم را درک و از آن اجتناب کنیم.

کوه هایی مثل توچال و دماوند نزد ما به امانت هستند آنها را زیبا و سالم به همراه پوشش گیاهی و حیات وحشش به نسل های بعدی تحویل دهیم.

بیانیه وبسایت بام ایران در پاسخ به جمع آوری زباله های مسیر توچال و عدم تخریب در صعود با تعداد بالا توسط کوهنوردان به مجریان این روز:

دوستان عزیزم باور کنید تخریب فقط آشغال ریختن نیست

آلودگی صوتی صدها کوهنورد یعنی تخریب یعنی تنش و استرس بین جانداران بخصوص پرندگان

آلودگی تصویری ناشی از حضور تعداد بالا برابر است با تخریب و تنش بین حیات وحش نیمه جان توچال

قدم گذاشتن با تعداد بالا یعنی تخریب خاک ، فرسایش خاک چه کسی گفته در ارتفاعات بالا پوشش گیاهی وجود ندارد از ارتفاع 2500 تا خود قله پوشش گیاهی استپی وجود دارد و اگر خاک فرسوده شود که بسیار شده است پوشش گیاهی که بسیار ارزشمند است وجود نخواهد داشت.

نگاه به پاکوب های توچال بیندازید در قسمت هایی از خیابان های تهران گسترده تر شده اند

دفع فضولات انسانی به مقدار زیاد یعنی تخریب یعنی آلودگی محیط آلودگی خاک آلودگی آب های زیر زمینی

چه خواسته و چه ناخواسته تمامی این تخریب ها در حضور زیاد، اجتناب ناپذیر خواهد بود

گاهی غرور بی جایمان را باید زیر پا بگذاریم و کمی واقع بین باشیم صعود های با تعداد بالا در هر نقطه از طبیعت ایران که به شدت آسیب پذیر است امری نکوهیده است .

چنین تصمیماتی که از روی احساس گرفته شده هیچ توجیه زیست محیطی ندارد . امیدوارم متولیان این حرکت روزی متوجه اشتباهی که در حق توچال کردند بشوند .

مسعود فرح بخش – وبسایت بام ایران
www.5610m.com

همچنین مطلب زیر را در وبسایت کوهنامه مطالعه کنید

متن وبسایت کوهنامه در مورد روز توچال

رینهولد مسنر ؛ مردی برای تمام دوران

نویسنده: مسعود فرح بخش

رینهولد مسنر کوهنورد ، ماجراجو ، کاشف ، قطب نورد ، کویرنورد و نویسنده اهل ایتالیا متولد 17 سپتامبر 1944 است، مسنر به قدری بزرگ است که کلمات قادر به وصف او نیستند ؛ او مرد اولین ها و بی شک یکی از بهترین های کوهنوردی در تمام دوران است.

مسنر از دوران کودکی کوهنوردی را زیر نظر پدرش جوزف مسنر شروع کرد . وی زمانیکه تنها 5 سال داشت با پدرش اولین قله ی خود را صعود کرد . او که همراه با پدرش در گوشه ای از آلپ کوهنوردی می کرد کم کم عاشق کوه و صخره شد. مسنر علاقه ی شدیدی به کوهستان آلپ و دولومیت ها داشت( دولومیت ها رشته کوهی در شمال شرقی ایتالیا هستند که به دلیل شکل سوزنی  و صخره های سر به فلک کشیده شده خود بسیار معروف می باشند ؛ بلندترین قله دولومیت ها “مارمولودا” با 3343 متر ارتفاع است)

مسنر هشت برادر و یک خواهر داشت. او بعد ها با برادرش گونتر کوهنوردی و با برادر دیگرش هابرت قطب های زمین را پیمایش کرد.

زمانیکه مسنر 13 سال داشت بصورت جدی مشغول فعالیت های کوهنوردی شد و اینکار را بهمراه برادرش گونتر که 11 سال داشت انجام داد.

مسنر در دهه 60 با الهام گرفتن از هرمان بول سبک کوهنوردی آلپی را بنیان نهاد. یعنی کوهنوردی از پای کوه بدون مسیر مشخص ، برقراری کمپ در صورت نیاز بصورت موقت ، حمل کمترین تجهیزات و زمان حداقل برای دستیابی به هدف

در سال 1970 مسنر اولین سفر خودش به هیمالیا را بهمراه برادرش گونتر انجام داد. هدف آنها صعود به قله سرسخت نانگاپاربات از جبهه صعود نشده و بسیار دشوار روپال بود.

مسنر و برادرش گونتر سرانجام به قله رسیدند اما به دلایلی نتوانستند از مسیری که بالا آمده بودند به پایین بروند و در کمال شگفتی بدون طناب ، آذوقه ، کیسه خواب و چادر از جبهه دیامیر که هیچ کوهنوردی در آن نبود تصمیم به فرود گرفتند. دو روز بعد در راه بازگشت تراژدی بزرگی رخ داد. گونتر بر اثر سقوط بهمن کشته شد و خود مسنر بخشی از انگشتان پایش را بعلت سرمازدگی از دست داد. از مسنر کم تجربه در آن زمان برای انجام این صعود بهمراه برادر کم تجربه ترش بسیار انتقاد شد.

مسنر در 1975 گاشربروم 1 را در سه روز از مسیر جدید صعود کرد که این زمان در آن دوره بسیار بی سابقه بود.

مسنر مرد اولین ها بود، او بعد ها بعد از سه تلاش ناموفق سرانجام در 1978 نانگاپاربات را در بزرگ داشت برادرش از جبهه دیامیر بصورت  تمام انفرادی و بدون کپسول اکسیژن و بدون حمایت هیچ تیم کوهنوردی صعود کرد. این اولین صعود انفرادی کامل در کوه های 8000 متر بود.

او در همین سال به همراه پیتر هابلر اورست را بدون کپسول اکسیژن صعود کرد، تا آن زمان صعود به اورست بدون استفاده از کپسول اکسیژن از سوی کوهنوردان ، شرپاها و دکترها غیر ممکن شمرده می شد اما مسنر و هابلر اولین نفراتی بودند که این غیرممکن را ممکن کردند.

مسنر تمامی 14 کوه بالای هشت هزار متر را صعود کرد و اولین نفری در تاریخ کوهنوردی شد که به این افتخار دست پیدا کرد . مسنر تمامی این 14 قله را بدون استفاده از کپسول اکسیژن صعود کرد.

مسنر بعد ها اورست را بصورت سولو و افرادی و بدون استفاده از کپسول اکسیژن صعود کرد تا بالاترین صعود انفرادی تاریخ کوهنوردی را ممکن کند.

مسنر بعنوان یک کاشف و ماجراجو به قله های بسیاری در سرتاسر دنیا صعود کرده . مسنر قطب های زمین را نیز پیمایش کرده و صحرای بزرگ گوبی را نیز درنوردید. همچتین او فاتح هفت قله مرتفع هفت قاره جهان نیز می باشد. با هم نگاهی می اندازیم به کارنامه پرافتخار مسنر در گذر زمان:

 

مسنر در مجموع 20 بار قله های بالای هشت هزار متر را صعود کرد

کارنامه مسنر در هشت هزار متری ها به ترتیب زمان صعود:

1970 نانگاپاربات اولین وآخرین صعود از جبهه روپال با برادرش گونتر

1972 ماناسلو از مسیر جدید

1975 گاشربروم 1 اولین صعود به روش آلپی در تاریخ هیمالیا در سه روز گشایش مسیر جدید

1978 اورست اولین صعود تاریخ اورست بدون کپسول اکسیژن بهمراه پیتر هابلر

1978 نانگاپاربات اولین صعود تمام انفرادی به یک کوه هشت هزار متری

1979کوه سرسخت K2

1980 اورست ؛ اولین و تنها صعود انفرادی و بدون کپسول اکسیژن در تاریخ هیمالیا بر روی بام جهان

1981 شیشاپانگما ؛ گشایش مسیر جدید

1982 کانجنچونگا ؛ گشایش مسیر جدید

1982 گاشربروم 2

1982 برودپیک

1982 اولین تلاش زمستانی بر روی چوآیو (صعود نا موفق)

1984 تراورس گاشربروم 1 و 2 صعود به قله ها بدون بازگشت به کمپ اصلی

1985 داهولاگری

1985 آناپورنا ؛ گشایش مسیر جدید

1986 ماکالو

1986 لوتسه

سایر اکسپدیشن های مسنر:

1971 انجام برنامه های کوهنوردی در ایران ؛ نپال ، گینه نو ، پاکستان و شرق آفریقا

1972 نوشاخ واقع در رشته کوه هندوکش افغانستان

1974 کوه دنالی در آلاسکا از مسیر جدید

1978 کلیمانجارو مسیر جدید

1986 پیمایش شرق تبت ، کوه وینسون در قطب جنوب ؛ در این سال مسنر اولین شخصی شد که 7 قله ی مرتفع 7 قاره ی دنیا را بدون کپسول اکسیژن صعود کرد

1989 پیمایش قطب جنوب

1992 کوه شیمباروزو مرتفع ترین کوه دنیا بر مبنای فاصله از مرکز کره زمین

1995 پیمایش قطب شمال از سیبری به کانادا(ناموفق)

1998 صعود به کوه های مغولستان و برخی کوه های آند

2000 ساخت فیلمی بر روی کوه فوجی ژاپن

2003 سفر به اقیانوس منجمد شمالی

2004 پیمایش صحرای بزرگ گوبی مغولستان ، 2000 کیلومتر پیمایش پیاده

مسنر پا به سن گذاشته در سال 2003 شروع به ساخت پروژه به نام “موزه کوهنوردی مسنر” کرد که در سال 2006 در قالب پنج موزه در نقاط مختلف کوهستان آلپ به منظور بازدید عموم بازگشایی شدند.در این موزه ها عکس ها وتجهیزاتی از کوهنوردی ها ی مسنر وهمینطور سایر تجهیزات و ادوات کوهنوردی به نمایش در آمده .

اینکه مسنر با این سبک کوهنوردی در تمامی صعود هایش زنده ماند و چگونه تمامی صعود هایش بدون کپسول اکسیژن بودند خود نشان از نبوغ و توان فرا انسانی او دارد. بدون شک نام و یاد مسنر برای همیشه در تاریخ کوهنوردی باقی می ماند .

سخنانی از مسنر:

“بدون خطر مرگ، کوهنوردی دیگر کوهنوردی نیست ولی در کوهنوردی من به دنبال مرگ نیستم، دقیقا برعکس آن، من سعی در زنده ماندن دارم. اما زنده ماندن بدون وجود خطر مرگ نیز بسیار آسان است. کوهنوردی هنر زنده ماندن در شرایط سخت است که شامل خطر مرگ هم میشود. بهترین کوهنورد کسی نیست که تلاش میکند تا یکی دوبار کارهای احمقانه بکند و سپس بمیرد. بلکه بهترین کوهنورد کسی است که سعی میکند بزرگترین کارها را انجام دهد و زنده بماند . . .شما باید نزد خودتان در نظر بگیرید که فلان کار را میتوانید انجام دهید و یا نمیتوانید. این یکی از اصلیترین قسمتهای کوهنوردی است که هر لحظه باید یادتان باشد. پیش خودتان بگوئید”این حد و مرز من است. بیشتر از این نمیتوانم، باید پائین تر از این حد توقف کنم.” و اگر شما از این حد بالاتر بروید مطمئنا در کوهنوردی کشته خواهید شد و هنر کوهنوردی زنده ماندن است نه مردن.”

 

منابع:

وبسایت هشت هزارتایی ها

کوهنوردان زرتشتی

صفحه ویکیپدیا

 

استفاده از مطلب فوق فقط با ذکر نام وبسایت “بام ایران ، ۵۶۱۰ متر” مجاز است

حال دماوند خوش نیست …

نویسنده: مسعود فرح بخش

13 تیر ماه هر سال روز ملی دماوند است. کوه دماوند بدون شک اصلی ترین نماد طبیعی این کهن سرزمین است.
دماوند ما به حدی زیبا و خاص است که شاید خود ما از آن بی خبر باشیم. از گذشته دور تا به امروز دماوند کوه نقش مهمی در ادبیات این مرز و بوم داشته و شاهد و ناظر اتفاقات مهمی در خود بوده است. اما این روزها به لطف ما کوهنوردان و به لطف کم کاری تمامی سازمان های مربوط این “دیو سپید پای در بند” حال و روز خوشی ندارد .
ما کوهنوردان دانسته و نادانسته در حال نابودی دماوند هستیم بی آنکه بدانیم دماوند به عنوان اصلی ترین نماد طبیعی این مرز و بوم میراث گذشتگان نیست بلکه امانتی است نزد ما برای آیندگان و باید بدانیم بعد ها تاریخ از ما بعنوان نابودگران نماد سرزمین آریایی یاد خواهد کرد.

کوه فوجی یاما در ژاپن یکی از معدود کوه های مخروطی شبیه دماوند است . کوه فوجی با اینکه حدود 2000 متر کوتاه تر از دماوند است اما با مدیریت درست ژاپنی ها (قشر کوهنوردی و دولت مردانش) هر ساله پذیرای میلیون ها گردشگر از سراسر جهان است که فقط به قصد صعود و یا دیدن و عکاسی از کوه فوجی وارد آن کشور می شوند اما تعداد توریست های خارجی برای دیدن دماوند چقدر است؟

هر یک از ما کوهنوردان وظایف ساده ای داریم که اگر آنرا رعایت می کردیم شاید حال و روز دماوند کمی بهتر می بود .
هر کوهنوردی وظیفه دارد که فقط از مسیر پاکوب استفاده کند چرا که در مسیر پاکوب به دلیل جابجایی مداوم خاک و کوبیده شدن توسط کوهنوردان گیاهی در آن قابل رشد نیست بنابراین کوهنوردان هرگز نبایست از مسیری غیر معمول صعود کنند و پاکوب جدیدی را از خود به جای بگذارند.
از چیدن و لگد کردن گیاهان در مسیر باید جدا خود داری شود چرا که حذف هر گیاه می تواند صدمات جبران ناپذیری به اکوسیستم منطقه وارد کند ، بعضا این صدمات در طول دراز مدت قابل مشاهده هستند. برای مثال حذف یک گیاهی مانند “اسپرس کوهی” که شبیه گون است می تواند باعث جابه جایی و از بین رفتن گونه های بسیاری از پروانه ها شود و این پروانه ها خود می توانند سبب بذر افشانی و بارور سازی محیط شوند. اگر این چرخه طبیعی جایی مختل شود بعد از چند سال متوجه کاهش پوشش گیاهی منطقه می شویم  و این اتفاقی است که امروز در دماوند افتاده اما باید با اطلاع رسانی جلوی این کار را گرفت.
بر اساس مصوبه کارگروه محیط زیست فدراسیون کوهنوردی نصب هر گرونه بنر و نوشته در محیط های کوهستانی به ویژه در بارگاه سوم و قله دماوند ممنوع است. بسیار دیده ایم بنرهایی که توسط گروه های نادان در بارگاه سوم و در قله رها سازی می شود. ما کوهنوردان موظف هستیم تمامی بنرها و پارچه نوشته های خود را به پائین حمل کنیم. گروه هایی که بنرهای خود را در بارگاه و قله جا می گذارند نه تنها کاری خلاف عرف و فرهنگ کوهنوردی و محیط زیست انجام می دهند بلکه کارشان خلاف قانون است پس در صورت مشاهده بایستی تمامی این گروه ها و تیم ها از طریق رسانه های مجازی و سایر رسانه ها به دیگران معرفی شوند.
حتی المقدور کوهنوردان می بایست کمترین استفاده را از مسیرهای شن اسکی داشته باشند . در مسیر های شن اسکی ، خاک به دلیل جا بجایی هرگز فرصت احیا پیدا نمی کند و این کار باعث مردن و نابودی خاک آن منطقه می شود.
یکی دیگر از کارهایی که منجر به نابودی دماوند شده است به جا گذاشتن حجم وسیعی از فضولات انسانی در منطقه به ویژه اطراف بارگاه سوم است. در پارک های ملی آمریکا در بدو ورود کیسه های مخصوصی به گردشگران داده می شود که بایستی تمامی فضولات انسانی خود را از طریق آنها از پارک خارج کنند و در صورت رعایت نکردن این موضوع جریمه هایی گریبان گردشگران را خواهد گرفت.
فضولات انسانی در طبیعت بین 20 تا 30 روز زمان می برد تا جذب خاک شود و به دلیل وجود نیترات اگر وارد آب های زیر زمینی شوند باعث بروز آلودگی هایی می شوند. شاید وقتی صحبت از فقط چند ده انسان باشد این فضولات نقشی در آلودگی منابع آب زیر زمینی نداشته باشند اما زمانیکه صحبت از چند هزار کوهنورد است که در طول یک فصل وارد منطقه می شوند ، قضیه شکل بسیار جدی و بحرانی به خود می گیرد. این را اضافه کنید که بسیاری در این بین فضولات خود را بر روی سنگ رها می کنند و نه تنها مدت زمان بیشتری برای تجزیه لازم است بلکه آلودگی های محیطی را نیز سبب می شوند.
نکته بعدی رها سازی حجم انبوه زباله در مسیر به خصوص در پناهگاه ها و جان پناه های مسیر و به طور خاص در بارگاه سوم دماوند است. بزرگ ترین خیانتی که ما کوهنوردان در حق دماوند کردیم رهاسازی زباله های خود به دلیل خستگی ، ناتوانی و یا نا آگاهی درمحیط دماوند بود و هست.
هر کوهنوردی “وظیفه” دارد زباله خود را حتی بیش از آن چیزی که تولید کرده به پائین منتقل کند. هیچ نهادی مسئول پائین آوردن زباله های دماوند نیست و هر سال اگر مشاهده می کنیم زباله ها به پائین دست منتقل می شوند ، در واقع این حاصل بی مسئولیتی ما کوهنوردان است که دیگران را به زحمت می اندازد.

انتقال زباله ها به پائین دست خود نیز داستانی دارد . در واقع به دلیل عدم نظارت درست در سیستم دفع پسماند شهری حتی بسیاری از زباله هایی که ما با خود به پائین دست حمل می کنیم(به ویژه در مناطق شمال کشور) توسط نهادهای مربوط در آن شهر یا روستا جمع می شوند و اکثرا در جنگل ها و دشت های شمال کشور رها سازی می شوند . بنابراین کوهنوردانی که از شهرهای بزرگ زباله های خود را به پائین حمل می کنند وظیفه دیگری دارند که به مانند انتقال زباله از ارتفاع به پائین بسیار مهم است و  آن اینکه زباله ی خود را می بایستی تا شهر محل سکونت حمل کنند و در آنجا رهاسازی کنند.

اما در آخر ، حال که هیچ نهادی وظیفه ورود و خروج کوهنوردان به منطقه را به عهده نمی گیرد ، ما کوهنوردان خود وظیفه داریم که ورود و خروج به منطقه را مدیریت کنیم و حتی المقدور در روزهای شلوغ سال وارد منطقه نشویم. باید این واقعیت را قبول کنیم که کوه بزرگی مانند دماوند ظرفیت محدودی برای پذیرایی از کوهنوردان در طول یک دوره ای خاص دارد بنابراین با مدیریت زمان ورودمان به منطقه از شلوغی و ازدحام بیش از حد  و در نتیجه تبعات حاصل از این ازدحام که تاحدی اجتناب ناپذیر است در دماوند جلوگیری کرده ایم.

به امید روزی که همه ما در مقابل این امانت بزرگی که نزد ما برای آیندگان است مسئولیت پذیر باشیم و صرفا صعود خود به دماوند را افتخار ندانیم ، بلکه حفظ این امانت و بهبود شرایط حاکم بر پیکره ی زخمی  دماوند را نیز افتخار بدانیم و از آن یاد کنیم.

دماوند

کوه دماوند نماد طبیعی سرزمین ایران ؛ عکس از مسعود فرح بخش

 

و در انتها قصیده “دماوندیه ” از ملک الشعرای بهار که خواندنش خالی از لطف نیست

 

ای دیو سپید پای در بند! — ای گنبد گیتی! ای دماوند!

از سیم به سر یکی کله خود — ز آهن به میان یکی کمر بند

تا چشم بشر نبیندت روی — بنهفته به ابر، چهر دلبند

تا وارهی از دم ستوران — وین مردم نحس دیومانند

با شیر سپهر بسته پیمان — با اختر سعد کرده پیوند

چون گشت زمین ز جور گردون — سرد و سیه و خموش و آوند

بنواخت ز خشم بر فلک مشت — آن مشت تویی، تو ای دماوند!

تو مشت درشت روزگاری — از گردش قرنها پس افکند

ای مشت زمین! بر آسمان شو — بر ری بنواز ضربتی چند

نی نی، تو نه مشت روزگاری — ای کوه! نیم ز گفته خرسند

تو قلب فسردهٔ زمینی — از درد ورم نموده یک چند

شو منفجر ای دل زمانه ! — وآن آتش خود نهفته مپسند

خامش منشین، سخن همی گوی — افسرده مباش، خوش همی خند

ای مادر سر سپید! بشنو — این پند سیاه بخت فرزند

بگرای چو اژدهای گرزه — بخروش چو شرزه شیر ارغند

ترکیبی ساز بی‌مماثل —معجونی ساز بی‌همانند

از آتش آه خلق مظلوم — وز شعلهٔ کیفر خداوند

ابری بفرست بر سر ری — بارانش ز هول و بیم و آفند

بشکن در دوزخ و برون ریز — بادافره کفر کافری چند

ز آن گونه که بر مدینهٔ عاد — صرصر شرر عدم پراکند

بفکن ز پی این اساس تزویر — بگسل ز هم این نژاد و پیوند

برکن ز بن این بنا، که باید — از ریشه بنای ظلم برکند

زین بی‌خردان سفله بستان — داد دل مردم خردمند

 

استفاده از مطلب فوق فقط با ذکر نام وبسایت “بام ایران ، ۵۶۱۰ متر” مجاز است

ماترهورن ؛ هرم قاتل

نویسنده: مسعود فرح بخش

کوه ماترهورن به ارتفاع 4478 متر در مرز بین سوئیس و ایتالیا یکی از زیبا ترین ، فنی ترین و خطرناک ترین کوه های دنیا می باشد.

دیواره شمالی ماترهورن یکی از مشکل ترین و بزرگترین دیواره های آلپ و اروپا و جز 6 دیواره شمالی بزرگ آلپ است.

ماترهورن با اینکه بلندترین کوه آلپ نیست اما به نماد کوهستان آلپ و یکی از نمادهای کشور سوئیس تبدیل شده است.

شکل ظاهری این کوه به شکل یک هرم چهار وجهی است که هر وجه آن رو به یکی از جهات جغرافیایی می باشد. هر چهار رخ ماترهورن بوسیله یخچال های بزرگ احاطه شده است.

اولین صعود موفق بر روی ماترهورن در سال 1865 میلادی انجام شد. در این صعود چهار تن از اعضای تیم صعود کننده در هنگام فرود دچار سانحه شدند و جان خود را از دست دادند. دیواره شمالی ماترهورن یکی از دشوارترین مسیرهای کوهنوردی در آلپ می باشد که تا سال 1931 بدون صعود بود.

به لحاظ آمار تلفات و کشته شده ها ماترهورن یکی از پرتلفات ترین و خطرناک ترین کوه های دنیاست. تا کنون در حدود 500 کوهنورد در ماترهورن جان خود را از دست دادند.

ماترهورن دارای چهار رخ می باشد که هر یک به سمت یکی از جهات اصلی قرار دارد. رخ شمالی ، شرقی و غربی در کشور سوئیس و رخ جنوبی در کشور ایتالیا قرار دارد.

ماترهورن یک کوه منفرد است .به دلیل انفرادی بودن کوه و  موقعیت جغرافیایی دارای آب و هوایی بسیار متغیر می باشد بطوریکه آب و هوای ماترهورن با سرعت بسیار زیادی تغییر می کند.

800px-Banner_clouds

ظاهر هرمی شکل ماترهورن و قرار گیری در عرض جغراقیایی 45 درجه باعث تغییرات آب وهوایی سریع در کوه ماترهورن می شود

در قرن هجدهم میلادی کوهستان آلپ برای گردشگران و بخصوص کوهنوردان روز به روز جذاب تر شد. شکل ظاهری منحصر به فرد ماترهورن و تبدیل شدن آن به نماد آلپ ، در راس توجهات گردشگران قرار گرفت.

یکی از شهرهای معروف برای صعود به ماترهورن شهر زرمات در سوئیس است. هرم زیبای ماترهورن از این شهر چشم هر گردشگری را به خود خیره می کند. مسئولین شهر زرمات و دولت سوئیس برای جذب بیشتر گردگر مسیرهای رسیدن به ماترهورن را راحت کردند.

800px-1_zermatt_night_2012

نمایی از شهر زرمات و کوه ماترهورن

از این رو خط ریلی و ایستگاه راه آهن و همینطور تله کابین برای رسیدن به ارتفاعات ماترهورن راه اندازی شده است.

ایستگاه راه آهن زرمات که تا کوه پایه های ماترهورن امتداد دارد مرتفع ترین سیستم حمل ریلی در اروپا می باشد.

اولین تلاش برای رسیدن به قله در سال 1857 انجام شد. سال های بعد تلاش های بسیاری در این کوه انجام شد تا اینکه سرانجام در سال 1865 میلادی این کوه صعود شد.

اولین صعود زمستانی ماترهورن در سال 1882 انجام شد.

دیواره شمالی ماترهورن سال ها بدون صعود بود تا اینکه در سال 1931سرانجام صعود شد.

در سال 2006 کوهنورد مشهور اولی استک مسیر دیواره شمالی ماترهورن را در 1 ساعت و 56 دقیقه صعود کرد.

مسیرهای صعود:

امروزه ماترهورن از تمام مسیرها در تمام فصل ها بارها صعود شده. راهنمایان آلپ در فصل تابستان و فصل صعود هر ساله تعداد زیادی کوهنورد را به ماترهورن می برند.

ماترهورن دارای 4 یال(شمال شرقی ، شمال غربی ، جنوب شرقی ، جنوب غربی) و 4 دیواره(شمالی ، جنوبی ، غربی ، شرقی) برای صعود است. مسیر اصلی و پر طرفدار صعود به قله ماترهورن “مسیر هورنلی” یعنی یال شمال شرقی می باشد. این مسیر با طناب های ثابتی که در برخی نقاط نصب می شود برای کوهنوردان حرفه ای آلپ چندان صعود دشواری نیست اما بازهم مسیر چالش انگیزی است.

یال شمال شرقی:

مسیر شمال شرقی یا مسیر هورنلی(Hörnli) مسیر اصلی صعود به ماترهورن است. کوهنوردان بعد از شهر زرمات با استفاده از تاسیسات تله کابین تا ارتفاع 3260 متر می روند. قرارگاه هورنلی با امکانات رفاهی مناسب در ابتدای مسیر قرار دارد و کمپ اصلی کوهنوردان در این صعود از یال شمال شرقی است. کوهنوردان شب را در این نقطه سپری می کنند و صبح روز بعد در حدود ساعت 3:30 صبح صعودشان به ماترهورن را آغاز می کنند.اگر همه چیز یاری کند و هوای متغیر ماترهورن و ابرهای طوفانی مجال دهند کوهنوردان در همان روز قله را صعود می کنند و قبل از غروب به محل کمپ اصلی بازمیگردند. در این مسیر جانپناه یا کلبه سولوای(solvay) در ارتفاع 4003 متری قرار دارد. از این جانپناه فقط برای مواقع اورژانسی و ویژه استفاده می شود.

800px-Hörnlihütte

قرارگاه کوهنوردی هورنلی

solvay-hut-matterhorn-mountain-switzerland-1

کلبه سولوای در ارتفاع 4000 متری ماترهورن در یال شمال شرقی (مسیر هورنلی) ، از این جانپناه فقط در شرایط اورژانسی استفاده می شود و داخل آن لوازم ضروری بقا و نجات موجود است

solvay-hut-matterhorn-mountain-switzerland-3

موقعیت قرار گیری جانپناه سولوای در یال شمال شرقی ماترهورن

مسیر اصلی (مسیر هورنلی) که نقطه شروع قرارگاه هورنلی در ارتفاع 3260 متر است و زمان رسیدن به قله از این مسیر حدود 6 ساعت است.

هزینه صعود به ماترهورن از پناهگاه هورنلی و مسیر شمال شرقی برای راهنما و 6 شب اقامت در پناهگاه هورنلی به همراه تامین تمامی لوازم فنی که در طول مسیر ممکن است نیاز شود برای هر نفر 1850 یورو می باشد.

یال شمال غربی:

مسیر زومات (Zmutt) که نقطه شروع قرارگاه هورنلی در ارتفاع 3260 متر یا قرارگاه شونبیِل(Schönbiel) در ارتفاع 2694 متر است. رسیدن به قله از این مسیر بین 7 تا 10 ساعت است.

800px-Schönbiel

قرارگاه شونیبیل Schönbiel

یال جنوب غربی

مسیر لیون در ایتالیا که نقطه شروع پناهگاه کارل در ارتفاع 3828 متر است. از این مسیر حدود 5 ساعت زمان برای رسیدن به قله لازم است.

800px-Rifugio_Carrel

پناهگاه کارل

مسیر جنوب شرقی:

مسیر فورگن . در این مسیر حدود 7 ساعت زمان برای رسیدن به قله لازم است.

 

دیواره های ماترهورن

دیواره شمالی

نقطه شروع این مسیر پناهگاه شونبیِل در ارتفاع 2694 متری است. رسیدن به قله از این مسیر دشوار به طور نرمال برای کوهنوردان حدود 14 ساعت طول می کشد.

اولی استک کوهنورد نامدار سوئیسی در سال 2006 این مسیر را در 1 ساعت و 56 دقیقه صعود کرد.

Matterhorn_-_North_face_crop

دیواره شمالی

دیواره غربی

نقطه شروع این مسیر پناهگاه شونبیِل در ارتفاع 2694 متری است. کوهنوردان و دیواره نوردان حدود 12 ساعت زمان برای رسیدن به قله از این دیواره نیاز دارند.

west

دیواره غربی

دیواره جنوبی

از مسیر دویاره جنوبی که در کشور ایتالیا قرار دارد 15 ساعت زمان برای رسیدن به قله نیاز است.

soute

دیواره جنوبی

دیواره شرقی

نقطه شروع این مسیر نیز پناهگاه هورنلی است. حدود 14 ساعت زمان برای رسیدن به قله از این دیواره نیاز است.

East_face_crop

دیواره شرقی

شکل ظاهری ماترهورن و تبدیل شدن به نماد آلپ ، همچنین خطرناک بودن ، مشکل بودن و حوادث ناگواری که در این کوه اتفاق افتاده سبب شده که ماترهورن سوژه بسیاری از فیلم های سینمایی بشود.

ماترهورن یکی از زیباترین کوه های آلپ و شاید دنیا هر ساله پذیرای تعداد زیادی کوهنورد و گردشگر از سرتاسر دنیا است . دولت سوئیس و ایتالیا به همراه باشگاه های کوهنوردی این دو کشور امکانات بسیار زیادی را به کوهنوردان برای صعود به این کوه زیبا ارائه می دهند.در سال 2015 جشن بزرگی به مناسبت صد و پنجاهمین سالروز اولین صعود به ماترهورن در پناهگاه هورنلی برگزار شد. تبلیغات گسترده دولت سوئیس و ایتالیا سبب شده که امروزه ماترهورن به یکی از شناخته شده ترین کوه های دنیا و همینطور به یکی از مهم ترین جاذبه های طبیعی اروپا تبدیل شود.

برگرفته از:

http://www.telegraph.co.uk/travel/destinations/europe/switzerland/zermatt/articles/How-to-climb-the-Matterhorn/

http://www.climbing.com/news/10-things-you-may-not-know-about-the-matterhorn/

https://en.wikipedia.org/wiki/Matterhorn

 

استفاده از مطلب فوق فقط با ذکر نام وبسایت “بام ایران ، ۵۶۱۰ متر” مجاز است