نوشتهها
48 متر کوتاه تر ؛ کوه گیاچونگ کانگ
نویسنده: مسعود فرح بخش
از بین همه کوه های دنیا فقط 14 قله ارتفاعی بالای هشت هزار متر دارند. این چهارده قله که به “هشت هزاری ها” معروفند ، از حدود یک قرن پیش تا کنون مورد توجه بسیاری از کوهنوردان و ماجراجویان در سرتاسر دنیا هستند تا با انجام کارهای نو و خاص بر روی این چهارده کوه نام خود را در تاریخ جاودان کنند.
همه کوهنوردان ارتفاع بلند برای پربار کردن رزومه ورزشی خود ترجیح می دهند بر روی یکی از این چهارده کوه تلاش کنند و کوه های هفت هزاری کمتر مورد توجه هستند. گرچه راه صعود به هشت هزاری ها از کوه های هفت هزار متری می گذرد اما تعداد کوه های هفت هزار متری که مورد توجه کوهنوردان دنیاست چندان زیاد نیست و در نهایت همه توجه کوهنوردان به همان 14 کوه هشت هزاری معطوف می شود.
تقریبا همه کسانی که با کوهنوردی سر و کار دارند نام این چهارده قله را مرتب در اخبار و متون کوهنوردی می شنوند اما کمتر کسی است که نامی از کوه “گیاچونگ کانگ” شنیده باشد.
کوه گیاچونگ کانک مرتفع ترین کوه در حد فاصل کوه اورست و چوآیو و در مرز بین نپال و تبت قرار دارد. این کوه با ارتفاع 7952 متر فقط به اندازه 48 متر تا ورود به هشت هزاری ها فاصله دارد. 48 متری که سرنوشت این کوه را عوض کرد تا فقط تعداد تلاش های محدودی روی این کوه صورت گیرد در حالیکه کوه شیشاپانگما با فقط 75 متر ارتفاع بیشتر، هر سال تعداد زیادی کوهنورد و شرپا را در کمپ اصلی خود پذیرایی می کند و حدود 400 صعود موفق در آن به ثبت رسیده است اما در این میان کمتر کوهنوردی به جهت این اختلاف ارتفاع برای صعود گیاچونگ کانگ تلاش کرده است. گیاچونگ کانک مرتفع ترین کوه هفت هزاری دنیا و پانزدهمین قله دنیا است .
اولین صعود این کوه در سال 1964 انجام شد و رخ شمالی آن اولین بار در سال 1999 صعود شد.
منبع: صفحه ویکیپدیا
استفاده از مطلب فوق فقط با ذکر نام وبسایت “بام ایران ، ۵۶۱۰ متر” مجاز است
جنگجویان یخی
نویسنده: مسعود فرح بخش
صعود زمستانی به قلل هیمالیا ، غیر ممکنی بود که با اراده ی لهستانی ها ممکن شد
در دهه 50 ، 60 و 70 میلادی اوج شکوفایی کوهنوردی در قلل مرتفع هیمالیا و قراقروم بود ، در حالیکه بسیاری از اولین های تاریخ کوهنوردی در ارتفاعات بلند در همین سال ها شکل گرفت لهستانی ها در کشور خود اجازه خروج و شرکت در اکسپدیشن های هیمالیا نداشتند ، اوضاع اقتصادی اسفناک آن روزهای لهستان هم اجازه سفر به این گوشه از دنیا را نمی داد ، تا اینکه در اواسط دهه 70 کم کم پای لهستانی ها به هیمالیا باز شد اما درست در زمانیکه بسیاری از رکوردها به ثبت رسیده بود و بسیاری از غیر ممکن ها در هیمالیا ممکن شده بود.
کوهنوردان لهستانی باید ثابت می کردند که بهترین در دنیا هستند و برای اینکار باید تنها غیر ممکن موجود در هیمالیا را ممکن می کردند و آن چیزی نبود جز صعود زمستانی به یک قله ی بالای هشت هزار متر برای اولین بار در تاریخ کوهنوردی.
زمانیکه رینهولد مسنر به همراه پیتر هابلر در سال 1978 بدون کپسول اکسیژن به اورست صعود کردند فقط و فقط تنها یک غیر ممکن دیگر در هیمالیا باقی ماند غیر ممکنی که درست دو سال بعد در فوریه 1980 توسط کریستوف ویلیچکی کوهنورد نامدار لهستانی و لژک سیچی ممکن شد .
زمانی که ویلیچکی با بیسیم خود یک پیام کوتاه به بیس کمپ مخابره کرد و آن پیام شروع فصل جدید در تاریخ هیمالیا نوردی بود : ” مــــا روی قــــــله هســـتیـــــم ” پیامی کوتاه از بلند ترین نقطه ی زمین ولی اینبار در فصل زمستان .
اولین هشت هزاری لهستانی ها و اولین کوه هشت هزار متری که در زمستان صعود شد از قضا بلندترین آنها نیز بود. صعود زمستانی به کوه اورست تا آن تاریخ بزرگترین غیر ممکن تاریخ کوهنوردی بود که به وقوع پیوسته بود.
لهستانی های قدرتمند که “جنگجویان یخی” لقب گرفته بودند در حد فاصل سال 1980 تا 1988 موفق شدند 7 قله از چهارده قله ی بالای هشت هزار متری را صعود کنند.
اورست در سال 1980(اولین صعود یک هشت هزاری در زمستان)
ماناسلو در سال 1984
دائولاگری در سال 1985
چوآیو در سال 1985
کانگچن چونگا در سال 1986
آناپورنا در سال 1987
لوتسه در سال 1988(اولین صعود یک هشت هزاری در زمستان به صورت سولو و انفرادی توسط ویلیچکی)
در این بین یرزی کوکوچکای افسانه ای با 4 صعود زمستانی(کانگجن چونگا ، دائولاگری ، آناپورنا ، چوآیو ) و کریستوف ویلیچکی با 3 صعود(کانگجن چونگا ، لوتسه ، اورست) نامشان در تاریخ جاودانه شد.
لهستانی ها تا سال 2005 حاکم هیمالیا در زمستان بودند تا اینکه پدیده ای به نام “سیمون مورو” ظهور کرد
در سال 2005 سیمون مورو ی ایتالیایی بهمراه موراوسکی لهستانی شیشاپانگما را صعود کردند تا اولین غیر لهستانی تاریخ باشد که یک کوه هشت هزار متر را برای اولین بار در زمستان صعود کرد.
در سال 2009 سیمون مورو به همراه دنیس اروبکو ، ماکالو را نیز در زمستان صعود کرد تا اولین و تنها صعود زمستانی ماکالو رقم بخورد.
سیمون مورو در سال 2011 بهمراه دنیس اروبکو و کوری ریچاردز گاشربروم 2 را صعود کرد تا عدد فتوحات خود در زمستان را به سه برساند .
این صعود اولین صعود یک کوه هشت هزار متری در پاکستان بود و اولین و آخرین صعود زمستانی در گاشربروم 2.
در سال 2012 و 2013 باز هم لهستانی ها موفق شدند گاشربروم 1 و برودپیک را هم در پاکستان صعود کنند تا 12 قله از 14 قله بالای هشت هزار متر در زمستان صعود شده باشد.
اما صعود سیزدهمین کوه هشت هزاری تاریخ نیز به نام سیمون مورو افسانه ای رقم خورد. او به همراه آلکس تکسیکن و علی سدپارا از پاکستان بعد از چندین تلاش ناموفق در سال های قبل موفق شد در سال 2016 کوه سرسخت نانگاپاربات را در زمستان صعود کند تا با چهار صعود زمستانی نامش را در تاریخ کوه نوردی دنیا برای همیشه جاودان سازد.
اکنون کوه k2 ملقب به کوهستان وحشی ، دومین و مشکل ترین کوه جهان تنها کوه بالای هشت هزار متریست که هنوز کسی موفق به صعود زمستانی آن نشده است. اما غیر ممکن غیر ممکن است …
عکس بالای صفحه: از چپ (دنیس اوروبکو ، سیمون مورو ، کوری ریچاردز) در اولین صعود زمستانی کوه گاشربروم 2
برگرفته از
استفاده از مطلب فوق فقط با ذکر نام وبسایت “بام ایران ، ۵۶۱۰ متر” مجاز است
رینهولد مسنر ؛ مردی برای تمام دوران
نویسنده: مسعود فرح بخش
رینهولد مسنر کوهنورد ، ماجراجو ، کاشف ، قطب نورد ، کویرنورد و نویسنده اهل ایتالیا متولد 17 سپتامبر 1944 است، مسنر به قدری بزرگ است که کلمات قادر به وصف او نیستند ؛ او مرد اولین ها و بی شک یکی از بهترین های کوهنوردی در تمام دوران است.
مسنر از دوران کودکی کوهنوردی را زیر نظر پدرش جوزف مسنر شروع کرد . وی زمانیکه تنها 5 سال داشت با پدرش اولین قله ی خود را صعود کرد . او که همراه با پدرش در گوشه ای از آلپ کوهنوردی می کرد کم کم عاشق کوه و صخره شد. مسنر علاقه ی شدیدی به کوهستان آلپ و دولومیت ها داشت( دولومیت ها رشته کوهی در شمال شرقی ایتالیا هستند که به دلیل شکل سوزنی و صخره های سر به فلک کشیده شده خود بسیار معروف می باشند ؛ بلندترین قله دولومیت ها “مارمولودا” با 3343 متر ارتفاع است)
مسنر هشت برادر و یک خواهر داشت. او بعد ها با برادرش گونتر کوهنوردی و با برادر دیگرش هابرت قطب های زمین را پیمایش کرد.
زمانیکه مسنر 13 سال داشت بصورت جدی مشغول فعالیت های کوهنوردی شد و اینکار را بهمراه برادرش گونتر که 11 سال داشت انجام داد.
مسنر در دهه 60 با الهام گرفتن از هرمان بول سبک کوهنوردی آلپی را بنیان نهاد. یعنی کوهنوردی از پای کوه بدون مسیر مشخص ، برقراری کمپ در صورت نیاز بصورت موقت ، حمل کمترین تجهیزات و زمان حداقل برای دستیابی به هدف
در سال 1970 مسنر اولین سفر خودش به هیمالیا را بهمراه برادرش گونتر انجام داد. هدف آنها صعود به قله سرسخت نانگاپاربات از جبهه صعود نشده و بسیار دشوار روپال بود.
مسنر و برادرش گونتر سرانجام به قله رسیدند اما به دلایلی نتوانستند از مسیری که بالا آمده بودند به پایین بروند و در کمال شگفتی بدون طناب ، آذوقه ، کیسه خواب و چادر از جبهه دیامیر که هیچ کوهنوردی در آن نبود تصمیم به فرود گرفتند. دو روز بعد در راه بازگشت تراژدی بزرگی رخ داد. گونتر بر اثر سقوط بهمن کشته شد و خود مسنر بخشی از انگشتان پایش را بعلت سرمازدگی از دست داد. از مسنر کم تجربه در آن زمان برای انجام این صعود بهمراه برادر کم تجربه ترش بسیار انتقاد شد.
مسنر در 1975 گاشربروم 1 را در سه روز از مسیر جدید صعود کرد که این زمان در آن دوره بسیار بی سابقه بود.
مسنر مرد اولین ها بود، او بعد ها بعد از سه تلاش ناموفق سرانجام در 1978 نانگاپاربات را در بزرگ داشت برادرش از جبهه دیامیر بصورت تمام انفرادی و بدون کپسول اکسیژن و بدون حمایت هیچ تیم کوهنوردی صعود کرد. این اولین صعود انفرادی کامل در کوه های 8000 متر بود.
او در همین سال به همراه پیتر هابلر اورست را بدون کپسول اکسیژن صعود کرد، تا آن زمان صعود به اورست بدون استفاده از کپسول اکسیژن از سوی کوهنوردان ، شرپاها و دکترها غیر ممکن شمرده می شد اما مسنر و هابلر اولین نفراتی بودند که این غیرممکن را ممکن کردند.
مسنر تمامی 14 کوه بالای هشت هزار متر را صعود کرد و اولین نفری در تاریخ کوهنوردی شد که به این افتخار دست پیدا کرد . مسنر تمامی این 14 قله را بدون استفاده از کپسول اکسیژن صعود کرد.
مسنر بعد ها اورست را بصورت سولو و افرادی و بدون استفاده از کپسول اکسیژن صعود کرد تا بالاترین صعود انفرادی تاریخ کوهنوردی را ممکن کند.
مسنر بعنوان یک کاشف و ماجراجو به قله های بسیاری در سرتاسر دنیا صعود کرده . مسنر قطب های زمین را نیز پیمایش کرده و صحرای بزرگ گوبی را نیز درنوردید. همچتین او فاتح هفت قله مرتفع هفت قاره جهان نیز می باشد. با هم نگاهی می اندازیم به کارنامه پرافتخار مسنر در گذر زمان:
مسنر در مجموع 20 بار قله های بالای هشت هزار متر را صعود کرد
کارنامه مسنر در هشت هزار متری ها به ترتیب زمان صعود:
1970 نانگاپاربات اولین وآخرین صعود از جبهه روپال با برادرش گونتر
1972 ماناسلو از مسیر جدید
1975 گاشربروم 1 اولین صعود به روش آلپی در تاریخ هیمالیا در سه روز گشایش مسیر جدید
1978 اورست اولین صعود تاریخ اورست بدون کپسول اکسیژن بهمراه پیتر هابلر
1978 نانگاپاربات اولین صعود تمام انفرادی به یک کوه هشت هزار متری
1979کوه سرسخت K2
1980 اورست ؛ اولین و تنها صعود انفرادی و بدون کپسول اکسیژن در تاریخ هیمالیا بر روی بام جهان
1981 شیشاپانگما ؛ گشایش مسیر جدید
1982 کانجنچونگا ؛ گشایش مسیر جدید
1982 گاشربروم 2
1982 برودپیک
1982 اولین تلاش زمستانی بر روی چوآیو (صعود نا موفق)
1984 تراورس گاشربروم 1 و 2 صعود به قله ها بدون بازگشت به کمپ اصلی
1985 داهولاگری
1985 آناپورنا ؛ گشایش مسیر جدید
1986 ماکالو
1986 لوتسه
سایر اکسپدیشن های مسنر:
1971 انجام برنامه های کوهنوردی در ایران ؛ نپال ، گینه نو ، پاکستان و شرق آفریقا
1972 نوشاخ واقع در رشته کوه هندوکش افغانستان
1974 کوه دنالی در آلاسکا از مسیر جدید
1978 کلیمانجارو مسیر جدید
1986 پیمایش شرق تبت ، کوه وینسون در قطب جنوب ؛ در این سال مسنر اولین شخصی شد که 7 قله ی مرتفع 7 قاره ی دنیا را بدون کپسول اکسیژن صعود کرد
1989 پیمایش قطب جنوب
1992 کوه شیمباروزو مرتفع ترین کوه دنیا بر مبنای فاصله از مرکز کره زمین
1995 پیمایش قطب شمال از سیبری به کانادا(ناموفق)
1998 صعود به کوه های مغولستان و برخی کوه های آند
2000 ساخت فیلمی بر روی کوه فوجی ژاپن
2003 سفر به اقیانوس منجمد شمالی
2004 پیمایش صحرای بزرگ گوبی مغولستان ، 2000 کیلومتر پیمایش پیاده
مسنر پا به سن گذاشته در سال 2003 شروع به ساخت پروژه به نام “موزه کوهنوردی مسنر” کرد که در سال 2006 در قالب پنج موزه در نقاط مختلف کوهستان آلپ به منظور بازدید عموم بازگشایی شدند.در این موزه ها عکس ها وتجهیزاتی از کوهنوردی ها ی مسنر وهمینطور سایر تجهیزات و ادوات کوهنوردی به نمایش در آمده .
اینکه مسنر با این سبک کوهنوردی در تمامی صعود هایش زنده ماند و چگونه تمامی صعود هایش بدون کپسول اکسیژن بودند خود نشان از نبوغ و توان فرا انسانی او دارد. بدون شک نام و یاد مسنر برای همیشه در تاریخ کوهنوردی باقی می ماند .
سخنانی از مسنر:
“بدون خطر مرگ، کوهنوردی دیگر کوهنوردی نیست ولی در کوهنوردی من به دنبال مرگ نیستم، دقیقا برعکس آن، من سعی در زنده ماندن دارم. اما زنده ماندن بدون وجود خطر مرگ نیز بسیار آسان است. کوهنوردی هنر زنده ماندن در شرایط سخت است که شامل خطر مرگ هم میشود. بهترین کوهنورد کسی نیست که تلاش میکند تا یکی دوبار کارهای احمقانه بکند و سپس بمیرد. بلکه بهترین کوهنورد کسی است که سعی میکند بزرگترین کارها را انجام دهد و زنده بماند . . .شما باید نزد خودتان در نظر بگیرید که فلان کار را میتوانید انجام دهید و یا نمیتوانید. این یکی از اصلیترین قسمتهای کوهنوردی است که هر لحظه باید یادتان باشد. پیش خودتان بگوئید”این حد و مرز من است. بیشتر از این نمیتوانم، باید پائین تر از این حد توقف کنم.” و اگر شما از این حد بالاتر بروید مطمئنا در کوهنوردی کشته خواهید شد و هنر کوهنوردی زنده ماندن است نه مردن.”
منابع:
استفاده از مطلب فوق فقط با ذکر نام وبسایت “بام ایران ، ۵۶۱۰ متر” مجاز است
شش کوه آتشفشانی ایران
نویسنده: مسعود فرح بخش
از گذشته تا امروز ، کوهستان یکی از جذابیت های بشر است. در زمان های بسیار دور از کوه ها به عنوان ستون های زمین که آسمان را روی خود نگاه داشته اند یاد می شود. همینطور کوه ها به دلیل محل تلاقی آسمان و زمین همواره برای بشر دارای ارزش معنوی بود.
در سراسر جهان باستان ، کوه های مقدس بسیاری وجود داشت که جایگاه خدایان بود و پیوند میان آسمان و زمین به شمار میآمد.
امروزه 24% از خشکی های زمین را کوه ها تشکیل داده اند و از هر ده انسان روی کره زمین یک نفر درون کوهستان زندگی می کند. همه رود های مهم جهان از کوه ها سرچشمه می گیرند و نیمی از آب شیرین دنیا از کوهستان حاصل می شود.
کوه های زمین طی چند میلیون سال پدیدار شدند و همگی آنها همواره بنا به دلایل مختلف در حال تغییر شکل هستند و چند میلیون سال بعد شکلی متفاوت با امروز خود خواهند داشت.
سه عامل عمده موجب پیدایش کوه ها می شود.
-
چین خوردگی که ناشی از حرکت لایه های زمین است
-
فرسایش که علت های بسیاری دارد و سبب پیدایش و فرم دهی به کوه ها می شود.
-
آتشفشان
برخي از كوه ها به علت بيرون ريختن مواد مذاب درون زمين (ماگما) ايجاد شده اند. اين مواد از طريق درزها و شكاف هايي كه در پوسته ي زمين وجود دارد، خود را به روی سطح می رسانند و پس از انباشته شدن بر روی هم یک کوه آتشفشانی را تشکیل می دهند. اکثر کوه های آتفشانی دارای دهانه آتفشانی در نقاط بالایی خود هستند.
از بین تمام کوه های ایران فقط 6 کوه از طریق آتشفشان و فوران مواد مذاب درون زمین ایجاد شده اند.در زیر شش کوه آتشفشانی ایران معرفی می شود.
کوه دماوند
کوه دماوند به ارتفاع 5610 متر کوهی در شمال ایران است که بلندترین کوه ایران و بلندترین قله آتشفشانی آسیا است. دماوند مرتفع ترین کوه آتشفشانی آسیا و دومین کوه مرتفع فلات ایران بعد از تیریچ میر است.
دماوند کوهی نسبتا جوان است که در دوران چهارم زمین شناسی شکل گرفت و کوه آتشفشانی خفته ای است که امکان فعال شدن آن وجود دارد. آخرین فعالیت آتشفشانی دماوند در 38500 سال پیش رخ داد. دهانه آتشفشانی به قطر 400 متر در بالای کوه دماوند وجود دارد که سطح آن همواره از یخ و برف پوشیده شده است.در نزدیکی های قله دماوند همواره گازهای گوگرد تز درون حفره هایی از زمین متصاعد می شوند.
کوه سبلان
کوه سبلان به ارتفاع 4811 متر سومین کوه بلند ایران و یکی از 6 کوه آتشفشانی ایران است. سبلان آتشفشانی خاموش است که در دهانه ی قله آن دریاچه ای زیبا وجود دارد که فقط در برخی روز های گرم سال یخ آن ذوب می شود.
کوه سهند
کوه سهند به ارتفاع 3707 متر آتشفشانی خاموش است که به زیبایی از جلگه آذربایجان قد برافراشته است. کوهستان سهند مخروطی بسیار پهن و گسترده دارد .
کوه تفتان
کوه تفتان به ارتفاع 3940 متر در سیستان و بلوچستان تنها کوه آتشفشانی فعال در ایران است. تفتان در زبان پارسی به معنای مکان گرما است. این آتشفشان فعال است و گازهای گوگرد همانند دماوند در دهانه آن منتشر میشوند.
کوه بزمان
کوه بزمان به ارتفاع 3497 متر یکی از کوههای آتشفشانی ایران است که در منطقه سیستان و بلوچستان در جنوب شرقی ایران واقع شده است. گرچه هیچ تاریخچهای از فوران این آتشفشان در دست نیست، اما قلل این آتشفشان مملو از بخارات انواع دی اکسید هستند . این کوه در شمال چاله جازموریان کویر لوت را از جازموریان جدا میکند .امتداد کوه بزمان از سمت غرب به رشته کوههای بارز در استان کرمان متصل میگردد.
قلعه حسن علی
بر طبق تعاریف کوه به مکانی اتلاق می شود که از زمین های اطراف خود 600 متر و بیشتر ارتفاع داشته باشد و به کمتر از آن تپه گفته می شود. با اینکه قلعه حسن علی ارتفاع زیادی ندارد اما این کوه یا تپه بزرگترین دهانه آتشفشانی ایران را به خود اختصاص داده. در دهانه ی این کوه آتشفشانی دریاچه نمک زیبایی شکل گرفته است.
قلعه حسن در جنوب شرقی استان کرمان و شهرستان راین قرار دارد. با وجود اینکه آخرین زمان فوران این آتشفشان مشخص نیست اما احتمالاً زمان شکل گیری آندوره چهارم زمین شناسی میباشد.
بخشی از مطالب از صفحه زیر برداشت شده است:
https://en.wikipedia.org/wiki/List_of_volcanoes_in_Iran#cite_ref-1
استفاده از مطلب فوق فقط با ذکر نام وبسایت “بام ایران ، ۵۶۱۰ متر” مجاز است
تاریخچه اولین صعودها به دماوند
نویسنده: مسعود فرح بخش
آیا تاریخچه صعود به دماوند را می دانید؟
دماوند بلندترین کوه ایران همواره در فصول مختلف مورد توجه کوهنوردان می باشد و هرسال صعود های بسیاری بر روی آن انجام می شود. اما تاریخچه صعود به دماوند مربوط به چه زمانیست و اولین ها بر روی دماوند چه کسانی بودند؟بسیاری از ما می دانیم اولین صعود بر روی اورست توسط چه کسی انجام شد ، اما آیا می دانیم اولین صعود بر روی دماوند چه زمانی و توسط چه کسی انجام شد؟
یکی از قدیمی ترین تلاش های مستند بر روی دماوند به “ابودلف(Abu Dolaf)” جغرافی دان عرب مربوط می شود که در سال 341 هجری قمری (بیش از هزار سال پیش) بخشی از دماوند را صعود کرد. ابودلف با اینکه به قله نرسید اما طبق گفته های وی چشمه ای بزرگی یافته که در اطراف آن گوگردهای سنگ شده موجود بود.
ناصر خسرو در سفرنامه خود درباره دماوند اینطور نوشته است: گویند بر سر دماوند چاهی است که نوشادر و کبریت (گوگرد) از آن گیرند. صاحب آثار “البلاد و اخبار العباد ” با نقل قولی دست دوم میگوید که عدّهای از اهالی آن نواحی میگفتهاند که در طی پنج روز و پنج شب به قلهٔ دماوند رسیدهاند و قلهٔ آن را مسطح با مساحت صد جریب یافتهاند گرچه از دور به مخروط میماند.
تمامی این نوشته ها نشان دهنده این موضوع است که ظاهرا اولین صعود های دماوند مربوط به بیش از هزار سال قبل می باشند.
اما در حدود سال های 1793 تا 1798 اولین تلاش های اروپائیان بر روی دماوند انجام شد. “الیوی” یک استاد علوم طبیعی و اهل فرانسه بود که از سوی دولت فرانسه برای انجام ماموریت عازم ایران شد. او در سال 1798 اقدام به صعود دماوند کرد اما او هم موفق نشد خود را به قله برساند. او پس از بالا رفتن از حدود یک سوم کوه به تکه های سنگ های گوگردی برخورد کرده و اینطور نوشته: صخره های وحشتناک بزرگ سیاه آتشفشان به شکل ستون های منظم پنج ضلعی
اما اولین صعود مستند و موفق به کوه دماوند به سال 1837 مربوط می شود.تیلور تامسون اولین شخصی بود که به دماوند صعود کرد و اولین شب مانی بر روی قله را انجام داد.تامپسون از روی قله اقدام به جمع آوری گوگرد کرد ، البته صعود تامپسون با کمک ایرانیان انجام شد.
نخستين صعود مستند ايرانیان به قلۀ دماوند، درسال 1857 ميلادی انجام شد كه تيم سرهنگ محمد صادقخان قاجار، ارتفاع قله را 6613 ذرع تعيين كرد.
اولین شب مانی ایرانیان بر روی قله مربوط به گروه گروه ايرانی كربلايی اسدالله در بیش از 130 سال پیش می باشد.
اولین تلاش زمستانی بر روی قله مربوط به “ژاک دمورگان” بود ، دمورگان نیز فرانسوی بود و برای انجام امور باستان شناسی از سوی دولت فرانسه عازم ایران شده بود. وی در زمستان سال 1889 توانست تا ارتفاع 5300 متری صعود کنید. تلاش دمورگان و ارتفاع صعود وی با توجه به تاریخ آن دارای اهمیت بسیار در تاریخ کوهنوردی می باشد.
با توجه به اینکه ظاهرا صعودهای موفق و غیر مستندی در بیش از هزار سال قبل به قله دماوند صورت گرفته این صعود ها از نظر تاریخچه کوهنوردی بسیار حائز اهمیت می باشند و همینطور صعودهایی که بین سال های 1837 تا پایان 1900 بر روی دماوند انجام شده هر یک دارای اهمیت بسیار زیاد می باشند.
منابع: ویکیپدیا ، سایت دماوندکوه ، سایت summitpost
استفاده از مطلب فوق فقط با ذکر نام وبسایت “بام ایران ، ۵۶۱۰ متر” مجاز است
الیزابت هاولی ؛ تاریخ نگارِ تاریخ ساز
نویسنده: مسعود فرح بخش
بی تردید معروف ترین چهره ی غیر کوهنورد در دنیای کوهنوردی خانم الیزاب هاولی است.خانم هاولی متولد 9 نوامبر 1923 در شیکاگو امریکا می باشد. وی با اینکه در طول عمرش حتی یک قله را هم صعود نکرده مسئول ثبت اکسپدیشن های هیمالیا می باشد.
هر کوهنوردی بعد از صعود باید به طور مستقیم با شخص خانم هاولی یا دستیارانش صحبت کند و مدارک خود را برای صعود به قله ارائه دهد و در نهایت این خانم هاولی و دستیارانش هستند که ادعای کوهنورد را مبنی بر صعود قله رد یا تایید می کنند.
او در دانشگاه میشیگان در رشته تاریخ تحصیل کرد و از سال 1946 در مجله fortune به عنوان خبرنگار شروع به کار کرد.او که شیفته سفر کردن بود در سال 1957 از کار در این مجله استعفا داد تا بتواند راحت به تمام نقاط دنیا سفر کند. وی اروپای شرقی ، خاور میانه از جمله ایران ، نپال و بسیاری از کشور های دیگر سفر کرد. در حین سفرهایش برای تامین مخارج زندگی و سفرهایش چند کار پاره وقت و موقت در نیویورک را انجام می داد. خانم هاولی در سفر به نپال و کاتماندو عاشق این نقطه از کره ی زمین شد و بعد از یک سال از بازگشتش در سال 1960 مجدد به کاتماندو بازگشت و هرگز آنجا را ترک نکرد.
او به واسطه شغل خبرنگاری اش بعد از ورود به نپال در مجله ی تایم و بعد ها در خبرگزاری رویترز شروع به فعالیت کرد. در طول این سال ها او متوجه شد که عمده خبرهایی که در این نقطه از جهان می گذرد مربوط به کوهنوردی و کوهنوردانی است که از جای جای دنیا به این نقطه از دنیا سفر می کنند. سپس کم کم اقدام به ثبت وقایع کوهنوردی کرد و بدین ترتیب بود که خانم الیزابت هاولی به بهترین واقعه نگار اکسیپدیشن های هیمالیا تبدیل شد.
خانم هاولی هرگز ازدواج نکرد و همینطور در طول عمرش هرگز کوهی را نیز صعود نکرد .او آنقدر با کوهنوردان مختلف در مورد جزئیات صعودهایشان مصاحبه و اطلاعات را ثبت کرد که به یک بانک اطلاعاتی برای کوه ها و مسیرهای هیمالیا تبدیل شد. بانک اطلاعاتی خانم هاولی شامل تمام اطلاعات مسیرها ، موفقیت ها ، نرخ مرگ و میر و … می باشد که برای آنالیز در اختیار کوهنوردان و سرپرستان تیم ها قرار می گیرد.
امروزه کوهنوردان نه تنها صعودشان به قلل هیمالیا احتیاج به تایید خانم هاولی و دستیارانش دارد بلکه کوهنوردان زبده و تیم های ماجراجو برای انجام کارهای نو و خاص ، مسیرهای جدید و هرگونه ماجراجویی از خانم هاولی مشورت می گیرند.
برای مثال رینهولد مسنر در انجام برنامه های خود چند بار از خانم هاولی مشورت گرفت.
اهمیت نقش خانم هاولی در جریان اولین زن عضو باشگاه هشت هزاری ها جالب توجه و مشخص است.
خانم اوه یون سون بعنوان اولین زنی که تمام قلل هشت هزاری را صعود کرده شناخته شد. او زمانیکه به قله آناپورنا صعود کرد تلویزیون کره برای وی جشن گرفت . ماجرای صعود خانم سون به آناپورنا و دنبال آن به تمام قلل هشت هزاری در صدر اخبار تلویزیون کره قرار گرفت.
بعد از خانم سون ، ادورنه پاسابان از اسپانیا با صعود به تمامی قلل هشت هزاری خود را اولین زن عضو باشگاه هشت هزاری ها معرفی کرد و صعود اوه یون سون به قله کانگجن چونگا را زیر سوال برد . خانم هاولی بعد از مصاحبه با اوه یون سون سرانجام ادعای صعود او را به قله کانجن چونگا رد و ادورنه پاسابان را بعنوان اولین زنی که به تمامی کوه های هشت هزاری صعود موفقیت انجام داده ، معرفی کرد. بعد ها خانم سون اعتراف کرد که بعلت شرایط بد آب و هوایی چند متر پایین تر از قله اصلی کانجن چونگا مجبور به بازگشت شده.
خانم هاولی افسر اجرایی نهادیست که سر ادموند هیلاری برای بهبود وضعیت بهداشتی ، اموزشی و فرهنکی کودکان نپالی در اطراف کوه اورست بنیان نهاد. خانم هاولی به شدت مورد احترام جامعه کوهنوردی می باشد . در سال 1994 کلوپ آلپاین آمریکا جایزه یک عمر فعالیت ادبی را جهت کوه نویسی و واقعه نگاری بسیار دقیق وی به او اهدا کرد.
هم چنین به پاس بزرگداشت خانم هاولی یک قله به ارتفاع 6182 متر در نپال و در محدوده کوه دائولاگری به نام او نامگذاری شد. یخ نورد فرانسوی فرانسیس دارنیلانو در سال 2008 به صورت سولو و انفرادی به “قله هاولی” صعود کرد.
خانم هاولی با وجود سن زیاد هنوز هم شخصا اقدام به مصاحبه با کوهنوردان می کند و به گروه های ماجراجو و کوهنوردان خاص جهت انجام فعالیت های نو و شاخص مشاوره می دهد.
مطلب زیر بعد از مرگ خانم هاولی در ژانویه 2018 اضافه شد:
الیزابت هاولی بزرگ بانوی دنیای کوهنوردی در سن 94 سالگی در نپال از دنیا رفت. خانم هاولی در حدود نیم قرن به نوشتن وقایع روز کوهنوردی و بررسی صحت و سقم صعود کوهنوردان به قلل مرتفع دنیا پرداخت. او به طرز باورنکردنی مورد احترام جامعه کوهنوردی بود. خانم هاولی در طول عمرش هرگز از کوهی بالا نرفت اما تمام کوهنوردان بزرگ دوران را به تحسین وا داشت. از صعودهای بزرگ ابتدایی در اورست تا صعودهای تکرار نشدنی دهه هفتاد میلادی. از صعود بدون اکسیژن مسنر و هابلر به اورست تا صعود تمام انفرادی مسنر به بام دنیا.
دهه هشتاد میلادی و ورود مردان یخی به هیمالیا، این لهستانی های سرسخت و کوه هایی که یکی پس از دیگری در زمستان صعود شدند. از جمله تاریخی “اکنون ما اینجا هستیم” توسط ویلیچکی در فصل زمستان از روی بلندترین نقطه زمین تا صعود یرزی کوکوچکا و آرتور هاجزر به کوه بسیار دشوار آناپورنا در جهنمی سرد.
از فرود باورنکردنی برادران مسنر از رخ روپال در نانگاپاربات تا صعود تکرار نشدنی کوکوچکا و پیتروفسکی از مسیر لهستانی ها در k2. از فاجعه 1996 در اورست تا فاجعه 2008 در k2. از اولین زن فاتح تمامی چهارده قله هشت هزاری تا دومین زن فاتح این قلل. از عظیم قیچی ساز تا پروانه کاظمی…
الیزابت هاولی از کوه ها میگفت و از کوه ها می نوشت.
خانم هاولی یک عاشق واقعی بود، عشق اول و آخر برای این بانوی آمریکایی که هرگز ازدواج نکرد کوهستان بود. او به کوهستان عشق می ورزید و اکنون بعد از مرگش نامی به بزرگی همان کوه ها برایش باقیمانده است. نام او تا ابد در تاریخ کوهنوردی جاودان خواهد ماند و همواره از او به نیکی یاد خواهد شد.
[الیزابت هاولی 1923-2018]
برداشت از:
http://www.himalayandatabase.com/hawleybio.html
https://en.wikipedia.org/wiki/Elizabeth_Hawley
http://heshmatmanesh.persianblog.ir/post/107/
استفاده از مطلب فوق فقط با ذکر نام وبسایت “بام ایران ، ۵۶۱۰ متر” مجاز است
چالش هفت قله مرتفع هفت قاره جهان
نویسنده: مسعود فرح بخش
یکی از چالش های دنیای کوهنوردی صعود به مرتفع ترین قلل هفت قاره زمین می باشد. بر طبق این چالش کوهنوردان می بایستی به 7 قاره ی دنیا در 7 نقطه ی زمین سفر کنند. این چالش به لحاظ سختی از دیگر چالش های کوهنوردی از درجه سختی پائین تری برخوردار است اما سفر به دور دنیا و همینطور صعود به قلل کمتر شناخته شده و صرف هزینه بالا برای رسیدن به این چالش از سختی های آن می باشد.
امروزه بر طبق قرارداد هفت قاره بر روی کره زمین وجود دارد(به ترتیب بزرگ ترین به کوچک ترین):
آسیا ، آفریقا ، آمریکای شمالی ، آمریکای جنوبی ، جنوبگان ، اروپا ، اقیانوسیه
به لحاظ جغرافیایی قاره تعریف واحدی ندارد. بر اساس یکی از تعاریف قاره به انبوه سرزمین هایی گفته می شود که بصورت پیوسته به هم متصل می باشند و کل مجموعه مانند یک جزیره ی بزرگ توسط آب احاطه شده است. بر طبق این تعریف استرالیا یک قاره مجزا می باشد.
یکی دیگر از تعاریف مربوط به قاره مفهوم “فلات قاره” می باشد. بر طبق این تعریف امتداد خشکی ها در داخل آب نیز شامل قاره می شود که بر اساس این تعریف جزایر اطراف استرالیا نیز جز یک قاره واحد یعنی اقیانوسیه محسوب می شوند.
اما تعریف قاره ها باز هم محدود به دو مفهوم بالا نمی شود ،به طور خاص دو قاره ی اروپا و آسیا به هم متصل می باشند و وجه تمایز آنها رشته کوه اورال در بین ایندو قاره است. گاهی این دو قاره یک قاره واحد تلقی می شود که به آن اوراسیا گفته می شود.
این اختلاف تعاریف قاره باعث اختلاف بر سر فهرست 7 قله شده به طوریکه امروزه 4 لیست مختلف “هفت قله ی هفت قاره” وجود دارد.
اولین تلاش ها برای فتح هفت قله از دهه 50 میلادی شروع شد. در سال 1956 ویلیام هاکت کوهنورد آمریکایی توانست 5 قله از هفت قله را صعود کند. آقای هاکت در آن زمان دو صعودش به اورست و کوه ویسنون در قطب جنوب باقی ماند که هرگز نتوانست آنرا تکمیل کند.
در سال 1978 رینهولد مسنر اولین کسی بود که به 6 قله از هفت قله رسید.اما مسنر اعتقاد داشت که بلندترین نقطه قاره اقیانوسیه کوه “کارستنز” با ارتفاع 4884 متر می باشد و او به این کوه صعود کرد. اما مسنر علاوه بر این کوه به “کاسیزکو” نیز صعود کرد. مسنر در سال 1986 با صعود به کوه وینسون در قطب جنوب پنجمین شخصی شد که این چالش را به پایان رساند و اولین شخصی شد که تمامی این 7 یا به عبارت بهتر 8 قله را بدون استفاده از کپسول اکسیژن صعود کرد.
مسنر بعد از اتمام این پروژه فهرست پیشنهادی خود را ارئه داد که ” فهرست مسنر” مشهور شد.
در سال 1985 “ریچارد باس” کوهنورد و سرمایه دار آمریکایی با صعود به قله اورست بعنوان اولین شخصی که هفت قله ی از هفت قاره را صعود کرده شناخته شد.(ریچارد باس با 55 سال سن در آن زمان مسن ترین فردی بود که به اورست صعود کرد)
ریچارد باس بعد از اتمام این پروژه فهرست خود را ارئه داد اما “فهرست باس” کمی راحت تر از فهرست مسنر می باشد. اختلاف بین ایندو فهرست بر سر بلندترین قله قاره اقیانوسیه می باشد . امروزه عده ی زیادی از کوهنوردان در راه رسیدن به این چالش هر دو قله را صعود می کنند.به غیر از این عده ای کمتر هم هستند که علاوه بر این هشت قله ، مون بلان را نیز صعود می کنند.
این هفت قله بر اساس 4 تعریف مختلف عبارتند از:
آسیا | آمریکای جنوبی | آمریکای شمالی | آفریقا | اروپا | جنوبگان | اقیانوسیه | |
1
(فهرست ریچارد باس) |
اورست 8848 متر
(نپال و چین) |
آکانکاگوا 6961 متر
(آرژانتین) |
دنالی 6194 متر
(آمریکا) |
کلیمانجارو
5895 متر (تانزانیا) |
البروس 5642 متر
(روسیه) |
کوه وینسون 4892 متر | کاسیزکو
2228 متر (استرالیا) |
2
(فهرست رینهولد مسنر) |
اورست 8848 متر
(نپال و چین) |
آکانکاگوا 6961 متر
(آرژانتین) |
دنالی 6194 متر
(آمریکا) |
کلیمانجارو
5895 متر (تانزانیا) |
البروس 5642 متر
(روسیه) |
کوه وینسون 4892 متر | پونکاک جایا 4884 متر
(اندونزی) |
3 | اورست 8848 متر
(نپال و چین) |
آکانکاگوا 6961 متر
(آرژانتین) |
دنالی 6194 متر
(آمریکا) |
کلیمانجارو
5895 متر (تانزانیا) |
مون بلان 4810 متر
(ایتالیا و فرانسه) |
کوه وینسون 4892 متر | پونکاک جایا 4884 متر
(اندونزی) |
4 | اورست 8848 متر
(نپال و چین) |
آکانکاگوا 6961 متر
(آرژانتین) |
دنالی 6194 متر
(آمریکا) |
کلیمانجارو
5895 متر (تانزانیا) |
مون بلان 4810 متر
(ایتالیا و فرانسه) |
کوه وینسون 4892 متر | کاسیزکو
2228 متر (استرالیا) |
طبق لیست بالا برخی معتقدند قله مون بلان واقع در آلپ بلندترین نقطه اروپا می باشد اما بسیاری دیگر از کوهنوردان عقیده دارند از آنجا که البروس در تقسیمات سیاسی در کشور روسیه و در قاره ی اروپا قرار دارد و همینطور چون ارتفاع آن بلندتر است ، باید آنرا بعنوان مرتفع ترین نقطه قاره اروپا در نظر گرفت. در تلاش های اولیه برای رسیدن به 7 قله ، مون بلان قله ی مرتفع اروپا در نظر گرفته می شد اما امروزه تقریبا اکثریت آرا ، رای به البروس برای بلندترین نقطه اروپا داده است.
در سال 1986 کوهنورد کانادایی پاتریک مورو اولین شخصی بود که چالش هفت قله را بر اساس فهرست مسنر به پایان رساند.
در سال 1990 خانم جونکو تابئی اولین زنی شد که این چالش را به پایان رساند. خانم تابئی با صعود به اورست اولین زنی بود که کوه اورست را صعود کرد.
در سال 1996 کوهنورد آمریکایی کریس هاور هر هفت قله را صعود کرد و از هر هفت قله با اسکی فرود آمد.
در سال 2008 کوهنورد دانمارکی هنریک کریستینسن در 136 روز هر دو فهرست مسنر و باس را به پایان رساند و نام خود را در کتاب گینس به ثبت رسانید.
تا سال 2011 تعداد 118 کوهنورد موفق به اتمام این چالش بر اساس هر دو فهرست باس و مسنر شدند در واقع این کوهنوردان چالش “هشت قله” را به اتمام رساندند.
تا این سال 231 نفر موفق به انجام فهرست مسنر و 234 نفر موفق به انجام فهرس باس شدند.
بعد ها چالش دیگری بعنوان ” هفت قله ی دوم” مطرح شد. بر طبق این چالش کوهنوردان می بایستی دومین قله ی مرتفع هر قاره را صعود کنند. کریستین استانگل اتریشی در سال 2013 با صعود به K2 اولین شخصی بود که این چالش را انجام داد.
این چالش به جهت قرار گرفتن کوه K2 در آن بسیار سخت از چالش هفت قله ی اول می باشد.
برداشت از:
https://en.wikipedia.org/wiki/Seven_Summits
استفاده از مطلب فوق فقط با ذکر نام وبسایت “بام ایران ، ۵۶۱۰ متر” مجاز است
دنالی ؛ غولی در آمریکای شمالی
نویسنده: مسعود فرح بخش
کوه دنالی یا نام دیگرش “مک کینلی” به ارتفاع 6190 متردر آلاسکای آمریکا، بلندترین کوه آمریکای شمالی می باشد. این کوه نه تنها یکی از مشکل ترین کوه های 6000 متری برای صعود است بلکه در مقایسه با کل کوه ها حتی 8000 متری ها بسیار مشکل می باشد.
یکی از ویژگی های اصلی دنالی که آن را از همه کوه های دیگر متمایز می کند فاصله کمپ اصلی تا نوک قله ی آن است در واقع اگر مبنای ارتفاع کوه ها را فاصله عمودی کمپ اصلی تا قله در نظر بگیریم ؛ دنالی مرتفع ترین کوه دنیا می باشد.برای صعود به دنالی باید در حدود 5500 متر بصورت عمودی ارتفاع زیاد کرد.
همینطور از نظر فاکتور ارتفاع نسبی کوه ها ، دنالی بعد از اورست و آکانکاگوا در آرژانتین سومین کوه دنیا می باشد.
کوه دنالی یا نام دیگرش مک کینلی که به احترام نام بیست و پنجمین رئیس جمهور آمریکا گذاشته شد ، یکی از هفت کوه مرتفع هفت قاره نیز می باشد. یکی دیگر از چالش های صعود به دنالی آب و هوای سرد و بسیار متغیر این کوه می باشد. دنالی به دلیل قرار گرفتن در عرض جغرافیای 63 در جه شمالی آب و هوایی بسیار سرد و متغیر نسبت به کوه های هم ارتفاع خود در رشته کوه های هیمالیا و قراقروم دارد.
اولین تلاش برای صعود این کوه در سال 1903 توسط جیمز ویکرشام انجام شد. این صعود از مسیر دیواره شمالی دنالی انجام شد و صعودی ناموفق بود. این مسیر بعدها “مسیر ویکرشام” نامیده شد. به دلیل خطر بهمن در این مسیر تا سال 1963 این مسیر بدون صعود باقی ماند.
اولین صعود این کوه در سال 1913 توسط کوهنوردان آمریکایی انجام شد.
تا 19 سال بعد دنالی صعود نشد تا اینکه دومین صعود این کوه در سال 1932 انجام شد.
اولین صعود زمستانی این کوه در سال 1967 انجام شد.
کلوب آلپاین ژاپن در سال 1990 جهت انجام پروژه تحقیقاتی یک ایستگاه کوچک هواشناسی را در ارتفاع 5710 متری این کوه نصب کرد . در سال 2002 ایستگاه دیگری در ارتفاع 5800 متری جایگزین ایستگاه قبلی شد.
بر اساس داده های ثبت شده در این ایستگاه هواشناسی دما در 1 دسامبر 2003 به منهای 59/7 درجه سانتیگراد رسید. در آن روز سرعت باد 30 کیلومتر بر ساعت ثبت شد ؛ بر اساس این داده ها در آن روز دمای سرمایش یا دمایی که بدن احساس می کند منهای 83/4 درجه سانتیگراد بود.
صعود زمستانی به کوه دنالی
صعود زمستانی دنالی به دلیل دمای بسیار پایین ، برف بسیار زیاد در مسیر ، خطر بهمن ، یخ زدن مسیر و درگیری با یخ و صخره ، فاصله زیاد کمپ اصلی تا قله و آب و هوای بسیار متغیر جز کارهای شاخص و بسیار سخت در کوهنوردی می باشد.
لانی دوپر Lonnie dopre کوهنورد 53 ساله آمریکایی بعد از سه تلاش ناموفق در ژانویه سال 2015 در چهارمین سال متوالی تلاش زمستانی خود بر روی کوه 6190 متری دنالی(بلندترین کوه قاره آمریکای شمالی در آلاسکا) ، اولین صعود موفق انفرادی در ماه ژانویه را انجام داد.
کوه دنالی به دلیل قرار گیری در عرض جغرافیایی 63 درجه شمالی در ایالت آلاسکای آمریکا نه تنها آب و هوایی بسیار سرد و خشن دارد بلکه طول روز نیز در آن بسیار کوتاه است بطوریکه ماه ژانویه تاریک ترین ماه سال است.
سال 2014 در تلاش ناموفق دوپر بر روی دنالی سرعت باد به 100 مایل بر ساعت و دما به 51 درجه زیر صفر رسید که او را مجبور به بازگشت کرد. لانی دوپر در صعودهایش از چادر استفاده نمی کند و شبها را در غار های برفی که خود حفر می کند به سر می برد.
در سال 2015 و در روز صعود طلوع خورشید در 10:28 قبل از ظهر و غروب خورشید در 3:53 بعد از ظهر بود یعنی دوپر فقط حدود 5 ساعت و نیم از روشنایی روز برخوردار بود.
قبل از این صعود موفق لانی دوپر ، فقط 16 نفر موفق به صعود زمستانی کوه دنالی شدند که در این بین فقط صعود یک تیم روسی در ماه ژانویه بود.
اولین صعود زمستانی دنالی در سال 1967 توسط سه کوهنورد انجام شد. آنها در هنگام برگشت با طوفان و کولاک مواجه شدند و 6 روز را در یک غار برفی بیواک کردند. آرت دیویدسن یکی از اعضای تیم سه نفره بعدها کتابی با عنوان “منهای 148 درجه” با اشاره به سردترین دمایی که آنها در بیواک تجربه کردند را منتشر کرد.
6 کوهنورد نیز در راه صعود زمستانی کوه دنالی جان باختند.
《فیلم تلاش زمستانی انفرادی دوپر بر روی دنالی》
منبع:
صفحه ویکیپدیا